نبیره جهاندار نوشین روان که با داد او پیرگردد جوان
این سخن نقلست از نوشین روان گفت اگر خواهی که رازت در جهان
ابر دریا، آستین خورشید گردون آستان اردشیر شیر دل نوشین روان روزگار
چنان دان که نوشین روان قباد به اندرز این کرد در نامه یاد
عنصر نوشین روان عهد به عالم هرمز دولت طراز تاجور آورد
تن مرده گرزنده گردد رواست که نوشین روان برجهان پادشاست