نوذر

در شاهنامه فردوسی، نوذر پسر منوچهر است. زمانی که سام، پسر زال را از نزد سیمُرغ به زابُلِستان برد، منوچهر نوذر را به عنوان پیام‌آور تهنیت به سام فرستاد. در لحظه مرگ، منوچهر نوذر را فراخواند و در حضور موبدان او را به دادگری و دیانت سفارش کرد و تاج و تخت را به او سپرد. منوچهر همچنین وی را از ظهور موسی در زمان خود آگاه ساخت و توصیه کرد که با موسی دشمنی نکند و به دین او گرایش پیدا کند. او همچنین تأکید کرد که برای مقابله با تورانیانی که به زودی به ایران حمله خواهند کرد، از سام و زال یاری بخواهد. با نشستن بر تخت، وی به بیدادگری روی آورد و نظم امور را بر هم زد. مردم ناچار از سام کمک خواستند. سام به ایران آمد و او را به راه راست هدایت کرد. اما در این میان، تورانیان به ایران حمله کردند و سام در این زمان درگذشت. او در نبرد با سپاه توران شکست خورد و پس از یک پیروزی موقت و کشته شدن کَروخان، خَزَروان و کَلباد تورانی به دست زال و قارن، خود نوذر نیز جان باخت.

لغت نامه دهخدا

نوذر. [ ن َ ذَ ] ( اِخ ) نام پسر منوچهر. ( جهانگیری ) ( غیاث اللغات ). پسر منوچهر که به دست افراسیاب گرفتار و کشته شد. ( از رشیدی ). نوذر آزاده، لقب پور منوچهر، هشتمین ملک پیشدادیان از ملوک عجم. ( حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 66 ). و نیز رجوع به تاریخ گزیده ص 90 و تاریخ سیستان ص 20 و 34 و مجمل التواریخ و یشت ها و فرهنگ ایران باستان و نزهة القلوب ص 150 شود.

فرهنگ فارسی

نام پسر منوچهر پادشاه پیشدادی است که پس از او به سلطنت رسید و به دست افراسیاب گرفتار شد و با بیشتر سران لشکر کشته شد.
نام پسر منوچهر ٠ پسر منوچهر که به دست افراسیاب گرفتار و کشته شد ٠ نوذر آزاده لقب پور منوچهر هشتمین ملک پیشدادیان از ملوک عجم ٠

فرهنگ اسم ها

اسم: نوذر (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: no (w) zar) (فارسی: نوذر) (انگلیسی: nowzar)
معنی: از شخصیت های شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه کیانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام پسر منوچهر یکی از پادشاهان کیانی که پس از او به سلطنت رسید و به دست افراسیاب گرفتار شد و با بیشتر سران لشکر کشته شد، نام فرزند منوچهر پادشاه پیشدادی و جانشین او

ویکی واژه

از پادشاهان کیانی در شاهنامه که توسط افراسیاب گرفتار و کشته شد.[۱] چو سوگ پدر شاه نوذر بداشت..... ز کیوان کلاه کیی بر فراشت
نوذر ممکن است به دو بخش نو - ذر تجزیه گردد و بخش نخست کلمه همان نو و تازه است، بخش دوم کلمه همان زهر است. دلیل این لقب روشن است این پادشاه طی دوره کوتاهی با بحران داخلی و عدم مشروعیت مواجه سپس مورد هجوم تورانیان قرار گرفت. در معنا و استعاره همان زهر تازه یا جام زهر تازه برای سر کشیدن بود.
↑ او پسر منوچهر بود و مهمترین اتفاق دوران او به استناد شاهنامه تولد موسیٰ به عبارتی ترویج آیین تورات همراه بود.

جملاتی از کلمه نوذر

بزد گردن نوذر تاجدار ز شاهان وز راستان یادگار
همی گوید از تخمهٔ نوذرم جهان را بشاهی خود اندر خورم
همی گفت با طوس نوذر به کین که ای نامور شیر ایران زمین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال میلادی فال میلادی