بیطاقتیم عرض نسب نامهٔ مستی است چون موج می از سلسلهٔ ریشهٔ تاکم
بهر اصل و نسب خویش نویسد بیرون هرچه خواهد ز نسب نامه ارباب دول
شاهی کز آسمان نسب نامه صفی خورشیدوار سرزده از برج هشت و چار
گلزار نسب نامه یاران عزیز است هر فاخته محمودی و هر سرو ایازی است
زن چه نسب نامه ی ترکک شنفت گفت: مرا ده خبر ای نیک جفت
می زیبدم امّا به نسب نامه ننازم من آدم دهرم، نشناسم اب و عم را