مشکل

مشکل

زندگی در غربت با مسائل متعددی همراه است که می‌تواند بر کیفیت زندگی افراد تأثیر بگذارد.

یک مشکل اصلی، احساس تنهایی و دوری از خانواده و دوستان بودن است که می‌تواند به آسیب های روحی و روانی منجر شود. و باعث می‌شود که افراد احساس بی‌کسی کنند و نتوانند به راحتی با محیط جدید سازگار شوند.

علاوه بر این، مشکلات اقتصادی نیز در زندگی در غربت شایع است. بسیاری از مهاجران با مسئله یافتن شغل مناسب و درآمد کافی مواجه هستند که این موضوع می‌تواند فشار مالی زیادی به آن‌ها وارد کند.

همچنین، عدم آشنایی با زبان و فرهنگ جدید می‌تواند به مشکلات ارتباطی و اجتماعی منجر شود. در نهایت، همه این موارد می‌توانند به ایجاد حس بیگانگی و نارضایتی از زندگی در کشور جدید منجر شوند.

لغت نامه دهخدا

مشکل. [ م ُ ک ِ ] ( ع ص ) پوشیده و پنهان و مشتبه. ج، مشاکل. ( ناظم الاطباء ). کار پوشیده و مشتبه. ( آنندراج ). مشتبه. پوشیده. ملتبس. مختلطالقرعة لکل امر مشکل. ( یادداشت مؤلف ): 
راز عقول و مشکل ارواح کشف اوست 
اسرار علم مطلقش از بر نکوتر است.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 75 ). || دشوار و سخت و صعب وزحمتدار و درهم و پیچدار و مغلق. ( ناظم الاطباء ). دشوار، و با لفظ افتادن و بردن و کردن مستعمل است. ( آنندراج ). در تداول فارسی بمعنی دشوار، صعب، عسیر، عویص، سخت، دشخوار، مفصل، غامض آید. ( یادداشت مؤلف )

فرهنگ معین

(مُ کِ ) [ ع. ] (اِفا. ) دشوار، سخت. ج. مشاکل.
(مُ شَ کَّ ) [ ع. ] (اِمف. )۱ - شکل - پذیرفته، صورت بسته. ۲ - ترتیب شده، تشکیل شده.

فرهنگ عمید

چیزی که به شکل و صورتی درآمده باشد، دارای شکل.
۱. امر یا موقعیت سخت و دشوار.
۲. پوشیده، درهم.

فرهنگ فارسی

مشکله: کارسخت ودشوار، پوشیده ودرهم، مشاکل و مشکلات جمع
۱- ( اسم و صفت ) دشوار سخت: کاری مشکل ۲- بسختی بدشواری: من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آسان بردی از من. ( حافظ ) ۳ - پیچیده و دشوار معقد مغلق: مسایل مشکل. ۴ - ( اسم ) مطلب دشوار و معقد: خورشید زمین یوسف احمد که ز خاطر حل کرد همه مشکل تقدیر سمایی. ( سنائی ) جمع: مشکلات. توضیح در تداول آنرا مشگل با کاف فارسی تلفظ کنند و خطاست.
حاکم عراق

جملاتی از کلمه مشکل

مشکل که گشاید گره از کار دلم بخت تا شانه خم زلف نگارم نگشاید
دلم را نرم کردن هست مشکل که بستم دل به سنگ و سنگ بر دل
به کار مشکل خود یاری از یاری نمی‌بینم چنان یاری کز او آسان شود کاری نمی‌بینم
می‌توان بر خود گوارا کرد مرگ تلخ را زندگانی را به خود هموار کردن مشکل است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم