فقاره
فرهنگ معین
ویکی واژه
مهرة پشت.
جمله سازی با فقاره
به طره کرده تعبیه هزار طبله غالیه به مژه بسته عاریه برنده ذوالفقارها
و بدان که آن هشت صنف: اول فقرااند، و بمذهب شافعی فقیر آنست که هیچ چیز ندارد و راه بوجه معاش نبرد، پس اگر هیچ ندارد و کسب داند و قوّت کسب دارد در شمار فقرا نبود و او را سهم صدقات ندهند، که مصطفی علیه الصلاة و السلام گفت: لا حظ فیها لغنی و لا قوی یکتسب. و اشتقاق فقر از فقار است، تقول: فقرته، ای اصبت فقاره، و هو اصل الظّهر کما تقول: رأسته و رجلته، ای ضربت رأسه و رجله، فکانّه کسر ظهره.