در زیستشناسی، ناسازگاری به ویژگی یا صفتی گفته میشود که بیشتر مضر است تا مفید، درست برخلاف سازگاری که بیشتر مفید است تا مضر. همه موجودات زنده، از باکتریها گرفته تا انسانها، هر دو نوع ویژگیهای ناسازگار و سازگار را از خود نشان میدهند. در دنیای جانوران، رفتارهای سازگارانه در تقابل با رفتارهای ناسازگار قرار میگیرند. همانند سازگاری، ناسازگاری نیز میتواند در طول زمانهای زمینشناسی یا در طول عمر یک فرد یا گروه رخ دهد. همچنین، ناسازگاری میتواند نشاندهنده تطابقی باشد که زمانی منطقی بوده، اما به مرور زمان کمتر و کمتر مناسب شده و به خودی خود به یک مشکل یا مانع تبدیل گشته است. این اتفاق ممکن است به دلیل انتخاب نادرست یک سازگاری در طول زمان یا تبدیل شدن آن از یک مزیت به یک ناکارآمدی رخ دهد. در روانشناسی، ناسازگاری به رفتاری، تفکر یا احساسی اشاره دارد که تأثیر منفی بر فرد یا جامعه میگذارد. برخی از انواع رفتارها به سلامت یا رفاه فرد آسیب میزنند، در حالی که برخی دیگر تأثیرات منفی بر جامعه دارند.
ناسازگاری
لغت نامه دهخدا
جوانی ز ناسازگاری جفت
بر پیرمردی بنالید و گفت.سعدی.چو دیدندش برفتن استواری
در آن ناسازگاری سازگاری.وحشی.ز دلبر گویم و ناسازگاریش
هم از دل گویم و افغان و زاریش.وصال. || مخالفت. عدم موافقت. ( ناظم الاطباء ). ناهماهنگی. کجروی. ستیزه جوئی:
چو پاداش این رنج خواری بود
گر از بخت ناسازگاری بود.فردوسی.|| ناممکن بودن. مقدور نبودن. امکان نداشتن: بسبب تفاوت و ناهمواری صحبت و تغیر و ناسازگاری الفت مصارمت کردند. ( سندبادنامه ص 120 ). || تنافی. تضاد. تناقض. اختلاف. بینونت. عدم توافق و سازگاری. سازگاری نکردن. ناسازگار بودن. || بی اصولی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← ناهمخوانی
دانشنامه عمومی
ناسازگاری در روان شناسی، رفتار، اندیشه یا احساسی است که در شخص یا جامعه تأثیر منفی بر جای می گذارد. برخی از انواع رفتارها به سلامت یا سعادت شخص آسیب می رساند و برخی دیگر بر جامعه تأثیر منفی می گذارد.
جمله سازی با ناسازگاری
جهانا هرچه بتوانی بخواری بکن با من، زهی ناسازگاری
به نومیدی، سحرگه گفت امید که کس ناسازگاری چون تو نشنید
ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من با خاک خوی کردم و با خار ساختم