مکثر. [ م ُ ث ِ ] ( ع ص ) مرد مالدار. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مرد مالدار و توانگر. ( ناظم الاطباء ): زیرک گفت رمه ای که حافظش من بودم رمه سالاری داشت مکثر، به اجناس و نقود اموال مستظهر. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 140 ). || مقابل مُقِل. شاعری مکثر؛ شاعری بسیارشعر.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). بسیارگو:
آن فزونی با خضر آمد شقاق
گفت رو تو مکثری هذا فراق.مولوی.
مکثر. [ م ُ ک َث ْ ث َ ] ( ع ص ) هر چیز افزوده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تکثیر شود.
(مُ ثِ ) [ ع. ] (اِفا. ) ۱ - بسیارآورنده. ۲ - آن که بسیار نویسد. ۳ - توانگر، مال دار.
توانگر، مال دار، بسیارمال.
( اسم ) ۱ - بسیار آورنده کثیر آورنده. ۲ - آنکه بسیار نویسد کثیر التالیف. یا مکثر غیر مجید. نویسنده یا شاعری که زیاد نویسد و گوید و آثارش نیکو نباشد مقابل مقل غیر مجید مکثر مجید. یا مکثر مجید. نویسنده یا شاعری که زیاد نویسد و گوید و آثارش نیکو باشد مقابل مقل مجید مکثر غیر مجید. ۳ - زیاد کننده. ۴ - توانگر مالدار.
هر چیز افزوده شده.
مکثر ( به عربی: مکثر ) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان سلیانه واقع شده است. مکثر ۱۳٬۵۷۶ نفر جمعیت دارد.