مکتسب

مکتسب به عنوان یک مفهوم مهم در زندگی انسان‌ها، به دستاوردها و موفقیت‌هایی اشاره دارد که فرد از طریق تلاش، کوشش و فعالیت‌های مستمر خود به آن‌ها می‌رسد. این مفهوم نه تنها به مباحث اقتصادی و مالی مربوط می‌شود، بلکه جنبه‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی روحی را نیز در بر می‌گیرد. در واقع، به معنای آن است که هر فرد باید به دنبال اهداف و آرزوهای خود باشد و با فعالیت‌های هدفمند، به تحقق آن‌ها نائل آید. برای رسیدن به این مفهوم، افراد نیاز دارند تا با برنامه‌ریزی صحیح و استفاده از فرصت‌های موجود، مهارت‌های لازم را کسب کنند و از تجربیات دیگران بهره‌برداری کنند. همچنین، در این راستا، روابط اجتماعی و همکاری با دیگران نیز می‌تواند به عنوان یک عامل تسهیل‌کننده در دستیابی به مکتسب عمل کند. در جامعه‌ای که هر فرد به دنبال مکتسب خود است، در نهایت، این تلاش‌ها می‌تواند به پیشرفت و توسعه کلی جامعه کمک کند. بنابراین، مکتسب نه تنها یک هدف فردی است، بلکه می‌تواند به عنوان یک عامل مؤثر در بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک جامعه نیز به شمار آید. در نتیجه، توجه به مفهوم آن و تلاش برای دستیابی به آن، می‌تواند راهگشای افراد در زندگی شخصی و اجتماعی‌شان باشد و به آن‌ها کمک کند تا به موفقیت‌های بزرگ‌تری دست یابند.

لغت نامه دهخدا

مکتسب. [ م ُ ت َ س َ ] ( ع ص ) به سعی و طلب حاصل کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). ورزیده شده و کسب شده و به سعی و کوشش حاصل شده. ( ناظم الاطباء ). مُقتَرَف. به دست کرده. حاصل کرده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مقابل موروث: هم در این مجلس فرمود به نام سلطان منشور نبشتن ملکتهای موروث و مکتسب و آنچه به تازگی گیرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 377 ).
راست گویم علم ورزم طاعت یزدان کنم
این سه چیز است ای برادر کار عقل مکتسب. ناصرخسرو ( دیوان ص 37 ).نشاید پادشاهان را که... به وسایل موروث بی هنر مکتسب اصطناع فرمایند. ( کلیله و دمنه ). این دو نوع است یکی غریزی... و دوم مکتسب. ( کلیله و دمنه ). ملک موروث و مکتسب به وارث اهل و مستحق رسانید. ( سندبادنامه ص 8 ). ملک موروث را سیاستی است که ملک مکتسب را نیست. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 25 ). در تتابع احداث زمانه رقعه موروث و مکتسب خویش برافشاند. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 125 ). || ( اِ ) جای حاصل کردن چیزی به سعی خود. ( غیاث ) ( آنندراج ).
مکتسب. [ م ُ ت َ س ِ ] ( ع ص ) به سعی خود حاصل کننده چیزی را. ( غیاث ) ( آنندراج ). ورزنده و آن که به سعی و کوشش خود چیزی را حاصل می کند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ تَ س ) [ ع. ] (اِ مف. ) کسب شده، به دست آمده.

فرهنگ عمید

کسب شده، به دست آورده شده، به دست آمده.

فرهنگ فارسی

کسب شده، بدست آورده شده، بدست آمده
( اسم ) حاصل کننده چیزی را بدست آورنده کسب کننده جمع: مکتسبین.

ویکی واژه

کسب شده، به دست آمده.

جملاتی از کلمه مکتسب

بهشتِ مکتسبی گو خدا بدان کس ده که شکر و منّتِ او را به جان رهین باشد
ماه گر نور و ضیاکسب نمود از خورشید خور بود مکتسب از شعشعهٔ اختر ما
علم این خلق مکتسب آمد علم آن قوم بی سبب آمد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم