مهام

مهام به معنای کارهای بزرگ و دشوار است. این واژه به کارهایی اشاره دارد که از اهمیت بالایی برخوردارند و به نوعی با چالش‌های جدی همراه هستند. در واقع، مهام به جمع واژه مهِم برمی‌گردد و در گذشته به امور مهم و بزرگ اطلاق می‌شد. این کلمه نشان‌دهنده کارهایی است که انجام آن‌ها نیاز به تلاش و کوشش فراوان دارد. به عبارت دیگر، مهام بیانگر فعالیت‌هایی است که نه تنها نیاز به وقت و انرژی زیادی دارند، بلکه در نتیجه نهایی نیز تأثیرگذار و با اهمیت به شمار می‌آیند. این نوع کارها می‌تواند شامل پروژه‌های بزرگ، وظایف مهم در زندگی روزمره یا چالش‌های حرفه‌ای باشد که افراد با آن مواجه می‌شوند. در واقع، مفهوم مهام به ما یادآوری می‌کند که در زندگی همواره با کارهایی روبرو هستیم که باید به آن‌ها اهمیت بدهیم و برای انجام آن‌ها تلاش کنیم.

لغت نامه دهخدا

مهام. [ م َ هام م ] ( ع ص، اِ ) ج ِ مُهِم. کارهای بزرگ و دشوار. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). کارهای سخت. ( از منتهی الارب ). || کارهایی که اهمیت داشته باشد. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || کارهای ناگزیر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مَ مّ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ مهم، کارهای بزرگ و سخت.

فرهنگ عمید

= مهم

فرهنگ فارسی

جمع مهم
( اسم ) جمع مهم کارهای سخت امور عظیم و دشوار: [ و به موعد مهام و شیم بارقه شام بر مرقبه انتظار نشسته... ]

فرهنگ اسم ها

اسم: مهام (دختر، پسر) (عربی) (تلفظ: mahām) (فارسی: مَهام) (انگلیسی: maham)
معنی: کارهای بزرگ و دشوار، کارهای سخت، کارهایی که اهمیت داشته باشد، ( جمعِ مهِم ) ( در قدیم ) امور مهم و بزرگ، مهم و با اهمیت، کارهای دشوار و بزرگ، با اهمیتها

ویکی واژه

جِ مهم؛ کارهای بزرگ و سخت.

جمله سازی با مهام

در چشم من برست قد سرو پیکرت زان پلک چشمهام فراهم نمی رسد
تا راه توان یافت به دریا ز ستاره تا دور توان گشت به توشه ز مهامه
پی نظم مهام این عالم پیر ز پیر رای او پرسیده تدبیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت فال سنجش فال سنجش