مَقامات که جمعِ واژۀ مَقامَه است، در لغت به معنای مَجلس و انجمن و نیز سخنانی است که بهصورت ایستاده و سَرپا ایراد میشود. این واژه از ریشۀ قام، یَقوم گرفته شده است. در اصطلاح ادبی، مَقامه قطعهای ادبی است که به نثری مُصَنَّع و مُسَجَّع نوشته میشود و داستان یا حادثهای را روایت میکند. در واقع، مَقامه گونهای از داستانِ کوتاه بهشمار میرود که دو شخصیت اصلی دارد: نخست، قهرمان داستان که معمولاً مردی لطیفهپرداز و نکتهجو است و در موقعیتهای دشوار قرار میگیرد و با چربزبانی و شیرینسخنی خود را از آن شرایط نجات میدهد؛ و دوم، راوی داستان که به شرحِ ماجرا میپردازد.
بنیانگذار این سبک، بدیعالزمان همدانی (درگذشتۀ ۳۹۸ قمری) است و کتابِ او با عنوان مَقاماتِ بدیعالزمان هَمِدانی از شاهکارهای نثر عربی محسوب میشود. قهرمان این اثر، ابوالفتح اسکندری، و راوی آن عیسی بن هشام قمی نام دارد. این کتاب از نظر شخصیتپردازی، صحنهآفرینی و بیانِ گفتوگوهای موجز و رسا و متناسب میان شخصیتهای داستان، اثری کمنظیر است. پس از او، حریری (۴۴۶–۵۱۶ قمری) با تألیف مَقاماتِ حریری این سبک را تکامل بخشید و به اوجی رساند که پس از او هیچکس نتوانست به آن سطح دست یابد. در ادب فارسی نیز مهمترین اثر در این زمینه، مَقاماتِ حمیدی نوشتۀ قاضی حمیدالدین بلخی (درگذشتۀ ۵۵۹ قمری) است که در شیوۀ نگارش و ساختار داستان از بدیعالزمان همدانی پیروی کرده، هرچند از نظر هنری به پای او نرسیده است.