معجر

معجر

معجر به معنای پوشش سر یا روسری است که زنان آن را به‌ عنوان حجاب استفاده می‌کنند. این پوشش می‌تواند به شکل‌های مختلفی باشد، اما عموماً به گونه‌ای طراحی شده است که موها و گردن را می‌پوشاند.

کاربرد: 

معجر به عنوان یک پوشش حجاب در بسیاری از جوامع اسلامی مورد استفاده قرار می‌گیرد. استفاده از آن به زنان کمک می‌کند تا با حفظ حجاب، از نگاه‌های ناپسند محافظت کنند و هویت خود را به عنوان یک فرد با ارزش و محترم حفظ نمایند.

تفاوت با دیگر پوشش‌ها: 

معجر با دیگر انواع پوشش‌های اسلامی مانند چادر یا عبا تفاوت‌هایی دارد. در حالی که چادر و عبا پوشش‌های کامل‌تری هستند که کل بدن را می‌پوشانند، معجر بیشتر بر روی پوشش سر تمرکز دارد و به همین دلیل می‌تواند در ترکیب با سایر لباس‌ها و پوشش‌ها استفاده شود. این پوشش‌ها می‌توانند شامل شال، روسری، چارقد، مقنعه، باشامه، سربند یا عمامه باشند.

نقش فرهنگی و اجتماعی: 

استفاده از این نوع پوشش به عنوان یک نماد فرهنگی و اجتماعی در جوامع اسلامی شناخته می‌شود و می‌تواند نشان‌دهنده هویت دینی و فرهنگی فرد باشد. این پوشش به حفظ حجاب و عفاف زنان کمک می‌کند و نقش مهمی در هویت فرهنگی و دینی آن‌ها ایفا می‌کند.

لغت نامه دهخدا

معجر. [ م ِ ج َ ] ( ع اِ ) بر سر افکندنی زنان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مقنعه. ( غیاث ). مقنع و روپوش زنان و با لفظ بستن و در سر کشیدن و بر سر گرفتن به یک معنی مستعمل. ( آنندراج ). جامه ای که زنان بر سر می پوشند تاحفظ کند گیسوان آنها را و باشامه نیز گوینده ( ناظم الاطباء ). روپاک. چارقد. روسری. سرپوش. نصیف. خِمار. ج، معاجر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): 
فغان من همه ز آن زلف تابدار سیاه 
که گاه پرده لاله ست و گاه معجر ماه.رودکی.به مستحقان ندهی ازآنچه داری و باز
دهی به معجر و دستار سبزک و سیماک.عنصری ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).شبی گیسو فروهشته به دامن 
پلاسین معجر و قیرینه گرزن.منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 57 ).ببسته سفالین کمر هفت و هشت 
فکنده به سر بر تنک معجری.منوچهری.بسی بر درخت گل از برگ و بارش 
گهی معجر و گاه دستار دارد.ناصرخسرو.با صد کرشمه بسترد از رویت 
با شرم گرد به آستی و معجر.ناصرخسرو.گشت به ناخن چو پیرهنش مرا روی 
شد ز طپانچه مرا چو معجر او بر.مسعودسعد.ناگهان برجست و معجر بست ماه دلفریب 
ماه در گردون بود من زیر معجر داشتم.امیرمعزی ( ازآنندراج ).از تف و تاب خنجر ترکان لشکرت 
در سرکشد به شکل زنان معجر آفتاب.انوری ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

(مِ جَ ) [ ع. ] (اِ. ) چارقد، روسری.
(مُ عَ جَّ ) [ ع. ] (اِمف. ) ۱ - آن که عمامه بر سر نهد. ۲ - یکی از اشکال خطوط اسلامی.

فرهنگ عمید

پارچه ای که زنان روی سر خود می اندازند، روسری، چارقد، باشامه.

فرهنگ فارسی

روسری، چارقد، باشامه، پارچهای که زنان روی سرخودمی اندازند
( اسم ) ۱ - آنکه عمامه بر سر نهد. ۲ - یکی از اشکال خطوط اسلامی.

جملاتی از کلمه معجر

مرده جهان ز باد سحر زنده چد دگر در باد معجر دم عیسی مریمست
یک‌طرف مردان جان داده همه بی‌تقصیر یک طرف نسوان افتاده همه بی‌معجر
ز ناز و ادا تن به معجر نداده به شرم و حیا رخ ز محرم گرفته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم