مشکول

مشکول

معناهای زبانی و ادبی: این کلمه در عربی و فارسی به چند معنا به‌کار می‌رود. در اصل، به حیوانی به‌ویژه اسب گفته می‌شود که یک دست و یک پایش سفید باشد؛ چنین اسبی را «دارای شکال» نیز می‌نامند. در علم عروض، «مشکول» نام رکنی از اوزان شعری است که در آن حرف دوم و هفتم حذف شده باشد؛ مانند «فعلاتُ» که از «فاعلاتن» به‌دست می‌آید. همچنین در نوشتار و خط، به کلمه یا متنی که اعراب و حرکات آن نوشته شده باشد نیز «مشکول» گفته می‌شود.

معناهای مادی و عامیانه: در فارسی کهن، مشکول به معنای مشک یا خیک کوچک نیز آمده است؛ یعنی ظرفی کوچک از پوست برای نگهداری آب یا دوغ، که به آن «مشکیچه»، «مشکچه» یا «مشک ریزه» نیز می‌گفتند. این کاربرد بیشتر در متون قدیمی و فرهنگ‌های لغت سنتی دیده می‌شود.

معناهای جغرافیایی: مشکول همچنین نام روستایی در دهستان کنجگاه، بخش سنجبد شهرستان خلخال (استان اردبیل) است که در منابع جغرافیایی از آن یاد شده است. طبق برخی منابع جدید، جمعیت این روستا حدود ۱۶۵ تا ۳۳۶ نفر گزارش شده است.

لغت نامه دهخدا

مشکول. [ م َ ] ( ع ص ) آن است که یک دست و یک پای سفید دارد. ( مهذب الاسماء ) ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ). در عربی یک دست و یک پای سفید را گویند از دواب. ( برهان ) ( آنندراج ). || اسبی که دارای شکال یعنی پای بند باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ). || ( اصطلاح عروض ) رکنی است که حرف ثانی و حرف سابع آن را افکنده باشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رکنی است که از اجتماع خَبْن و کف در فاعلاتن پیدا شود، چون فعلات ُ به ضم تا که از فاعلاتن حاصل شود. ( از المعجم فی معاییر اشعار العجم ). آنکه حرف دوم و هفتم حذف شود چون الف اول و نون در فاعلاتن. ( یادداشت مؤلف ). به اصطلاح عروض، هر رکنی که حرف دویم وحرف هفتم آن را افکنده باشند، مانند مستفعلن و متفعل ُ، و فاعلاتن و فعلات ُ. ( ناظم الاطباء ). || خطی که اِعراب و حرکات کلمات آن نگاشته باشد. صاحب حرکات: کلمه مشکول. کتابی مشکول. ( یادداشت مؤلف ).
مشکول. [ م َ ] ( اِ مصغر ) مشک و خیک کوچک باشد و آن را خیکچه و مشکیچه نیز خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). مشک کوچک و آن را مشکیزه یعنی مخفف مشک ریزه و مشکچه نیز گویند. ( انجمن آرا ). سِعَن. مشک خرد. ( یادداشت مؤلف ). خیکچه و مشکیچه و مشک کوچک. ( ناظم الاطباء ). || مهمل کشکول. ( برهان ) ( آنندراج ).
مشکول. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کنجگاه است که در بخش سنجبد شهرستان خلخال واقع است و 336 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ معین

(مَ ) (اِ. ) مشک و خیک کوچک.

فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) ویژگی پایه ای که در آن خبن و کفّ در فاعلاتن جمع شده باشد که حاصل آن فعلات است.
۲. [قدیمی] اسبی که در پایش سفیدی باشد یا پابند به آن زده باشند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - اسب دارای شکال ( که یک پای سپید و پای دیگر برنگ دیگر بود ). ۲ - حرکتها و سکونهای کلمه گذاشته شده.
دهی از دهستان کنجگاه است که در بخش سنجید شهرستان هرو آباد واقع است.

دانشنامه عمومی

مشکول یک روستا در ایران است که در دهستان سنجبد جنوبی واقع شده است. مشکول ۱۶۵ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

مشک و خیک کوچک.

جمله سازی با مشکول

💡 بحر: رمثل مثمن جزوی مشکول جزوی سالم

شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز