مرز

مرز

ایران و ترکیه حدود 534 کیلومتر مرز مشترک دارند که یکی از مرزهای مهم جغرافیایی در منطقه خاورمیانه است.

این محدوده از شمال غربی ایران آغاز شده و به سمت شرق ادامه می‌یابد و به دلیل موقعیت جغرافیایی، شامل مناطق کوهستانی و دشتی و همچنین تنوع زیستی بالایی است.

مرز ایران و ترکیه به عنوان یک خط جداکننده سیاسی و اقتصادی عمل می‌کند و نقش مهمی در تجارت دو کشور دارد.

به عنوان مثال، بازارهای مرزی مانند بازار رازی در ایران و بازار هاکاری در ترکیه، محلی برای تبادل کالاها و خدمات هستند.

علاوه بر جنبه‌های اقتصادی، این مناطق دارای مسائلی مانند قاچاق مواد مخدر و مهاجرت غیرقانونی نیز هست.

به همین دلیل، هر دو کشور تلاش می‌کنند تا امنیت منطقه را افزایش دهند.

لغت نامه دهخدا

مرز. [ م َ ] ( اِ ) سرحد. ( لغت فرس اسدی ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( رشیدی ).دربند. ثغر. حد. خط فاصل میان دو کشور: 
بیایید یکسر به درگاه من 
که بر مرز بگذشت بدخواه من.دقیقی.بر مرز بنشاند یک مرزبان 
بدان تا نسازند کس را زیان.دقیقی.بدو گفت تا مرز ایرانیان 
نگهدار و مگشای بند از میان.فردوسی.

فرهنگ معین

(مُ ) (اِ. ) مقعد. سوراخ مقعد.
(مَ ) [ په. ] (اِ. ) سرحد، کناره.
( ~. ) (اِ. ) شرابی که از گندم و گاورس و جو سازند، بوزه.

فرهنگ عمید

۱. قسمتی از زمین یا عارضۀ طبیعی که قلمرو دو کشور همسایه را جدا می کند، حد، سرحد.
۲. [مجاز] هرچیز مشخص کننده یا محدودکنندۀ حد و دامنۀ چیزی: تورم از مرز بیست درصد فراتر رفت.
۳. [قدیمی، مجاز] سرزمین.
۴. [قدیمی] باغ، کشتزار.
* مرزوبوم: سرزمین.
مقعد، سوراخ مقعد: جغد که با باز و با کلنگان پرد / بشکندش پر و مُرز گردد لت لت (عسجدی: ۲۵ ).

فرهنگ فارسی

زمین، کناره باغ وکشتزار، حد، سرحد، مرزو و مرزوی نیزگفته شده، مقعد، سوراخ مقعد
( اسم ) ۱ - زمین. ۲ - ناحیه خطه کشورر: مرا باشد آن مرز و ایران ترا ز کرده نباشد پشیمان ترا. ( شا ) ۳ - زمینی که آنرا مربع سازند وکناره هایش را بلند کنند و در میانش چیزی بکارند: به مرزها در دلهای زاجران همه تخم به شاخها بر سرهای بت پرستان بار. ( مسعود سعد ) ۴- سر حد ثغر: سوی مرز هیتال کردند روی از اندیشگان خسته و راه جوی. ( شا ) ۵- ساحل رودخانه. یا مرز و بوم. سرزمین ناحیه: وزان اختر فیلسوفان روم شگفتی آید بر آن مرزو بوم... ( شا )
عیب و زشتی

دانشنامه عمومی

مَرز یا سَرحَد به خط فاصلهٔ میان کشورها برای تعیین حکومت و جغرافیای سیاسی گفته می شود. بر اساس تعریف آخرین حد قلمرو زمینی، دریایی، هوایی و زیرزمینی هر کشور را مرز آن کشور می نامند. 
مرز مهم ترین عامل تشخیص و جدایی یک کشور از کشور همسایه است. 
خط مرزی، خطی اعتباری و قراردادی است که به منظور تحدید حدود یک کشور روی زمین و اسناد مرزی مشخص می شود. خطوط مرزی میان کشورها گاهی به وسیله عوارض طبیعی مانند ژرفگاه ها و میان آب ها و گاهی با استفاده از خطوط فرضی و قراردادی ( مانند بخش عمده ای از مرز میان کانادا و آمریکا که برابر با مدار ۴۹ درجه می باشد ) تعیین و توافق شده است. 
مرز (توپولوژی). در توپولوژی و ریاضیات در حالت کلی، مرز ( به انگلیسی: Boundary ) زیرمجموعه ای چون S از فضای توپولوژی X، مجموعه ای از نقاطی اند که می توان هم از S و هم خارج از S به آن ها نزدیک شد. به طور دقیق تر، مجموعه ای از نقاط در بستار S که به درون S تعلق ندارند. عنصری از مرز S را نقطه مرزی S نامند. اصطلاح عملیات مرزی، به یافتن یا گرفتن مرز یک مجموعه اشاره دارد. نمادهای به کار رفته برای مرز یک مجموعه چون S، شامل این موارد اند: bd ⁡ ( S ) و ∂ S و fr ⁡ ( S ). برخی از مؤلفان ( مثل ویلارد، در کتاب توپولوژی عمومی خود )، از اصطلاح frontier به جای boundary برای این مفهوم استفاده می کنند تا از اشتباه شدن آن با مفهوم متفاوتی با همین نام که در توپولوژی جبری و نظریه منیفلدها استفاده می گردد، اجتناب شود. با وجود پذیرش وسیع اصطلاحات مذکور، اما برخی مواقع دیده شده که برای مفاهیم متفاوتی نیز به کار می روند. به عنوان مثال، فضاهای متریک اثر E. T. Copson، از اصطلاح مرز جهت ارجاع به اصطلاح border متعلق به هاسدورف استفاده شده که به صورت اشتراک یک مجموعه با مرز خود تعریف می گردد. همچنین هاسدورف اصطلاح مانده یا residue را معرفی نمود که آن را به صورت اشتراک یک مجموعه و بستار مرز متممش تعریف می نمود. 
مرز (میناب). مرز، روستایی در دهستان چراغ آباد بخش توکهور شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است. 
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۷ نفر ( ۷ خانوار ) بوده است.

ویکی واژه

قسمتی از زمین یا خطی در زمین یا عوارض طبیعی (کوه، رودخانه، و مانند آنها) که قلمرو دو کشور همسایه را از هم جدا می‌کند، سرحد، کناره، کران، حد.
مقابل سوراخ.
شرابی که از گندم و گاورس و جو سازند، بوزه.
در گویش گنابادی یعنی به هم نریز، ریخت و پاش نکن، خراب نکن.
مرز

جملاتی از کلمه مرز

به هر مرز کاین آگهی رفت نیز سراسر گرفتند راه گریز
مرا این درستست کز باد سخت بریزد بر آن مرز بار درخت
نوشتم یکی نامه از مرز چین به نزد برادر به ایران زمین
پیش صاحبدل بود بی آب تر از خاک خشک از حد هندوستان تا مرز ساری داشتن
هنوز لشکر آن مرز را بشورد دل هنوز مردم آن بوم را بتوفد تن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم