مجاهر

فرهنگ معین

(مُ هِ ) [ ع. ] (اِفا. ) ۱ - با کسی روبه رو جنگ کننده. ۲ - دشمنی کننده. ۳ - دشنام دهنده. ۴ - آواز بلند کننده. ۵ - آشکار کننده، ج. مجاهرین.

ویکی واژه

با کسی روبه رو جنگ کننده.
دشمنی کننده.
دشنام دهنده.
آواز بلند کننده.
آشکار کننده؛
مجاهرین.

جمله سازی با مجاهر

در نفسهای تو هرگه که کنی نشر علوم هست بویی که در انفاس مجاهر باشد
چهارم: ذکر عیبی از کسی که اگر بشنود مضایقه نداشته باشد، اگر چه عیب شرعی نباشد یا عیب شرعی باشد اما مجاهر به آن نباشد.
زهی نموده طبعت زلال آب حیات زهی مجاهر خلقت نسیم باد صبا
بمکر و دستان هر یک مجاهری بقمار بسلب و غارت هر یک مجاهدی بغز است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مبدأ
مبدأ
مریم
مریم
بی درنگ
بی درنگ
جزئیات
جزئیات