فرمان راندن، در اصطلاح، به معنای اعمال اقتدار و نفوذ بر جمعی است که خود را ملزم به اطاعت از دستورات میدانند. این مفهوم فراتر از یک درخواست یا توصیه ساده است و بر جایگاه برتری دلالت دارد که صاحب آن میتواند اراده خود را بر دیگران تحمیل کند. تسلطی که در این فعل مستتر است، نه تنها شامل صدور اوامر میشود، بلکه نظارت بر اجرای آنها و تضمین پیروی کامل را نیز در بر میگیرد، به گونهای که هیچ تردیدی در قدرت و کنترل فرمانروا باقی نماند.
این واژه، به ویژه در متون حقوقی، سیاسی و تاریخی، بازتابدهنده حقی مشروع برای رهبری و مدیریت است. فرمان راندن میتواند در سطوح مختلفی از جامعه و سازمانها نمود یابد؛ از حکمرانان و پادشاهان که بر ملتها فرمان میرانند، تا مدیران و رهبران در ساختارهای کوچکتر که هدایت تیمها و مجموعهها را بر عهده دارند. در هر حال، جوهره اصلی آن، اعمال قدرت سازمانیافته و مشروع برای هدایت و کنترل رفتارها و اقدامات دیگران است.
بنابراین، فرمان راندن را میتوان به مثابه یکی از ارکان اصلی نظامسازی و حفظ نظم اجتماعی تلقی کرد. این عمل مستلزم داشتن اختیارات کافی و توانایی اعمال آنها به شیوهای است که هم احترام و اطاعت را به دنبال داشته باشد و هم اهداف و سیاستهای مورد نظر را محقق سازد. این قدرت، چه به واسطه قانون باشد و چه به واسطه مقبولیت عمومی، ابزاری حیاتی برای پیشبرد امور و حفظ انسجام در هر ساختار جمعی به شمار میرود.