عنابی. [ ع ُن ْ نا ] ( ص نسبی ) منسوب به عناب که مشهور است. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). رنگی است معروف که رنگ سرخ باشد، و به تخفیف نون هم آمده است. ( آنندراج ). رنگ سرخ شبیه به رنگ عناب. ( ناظم الاطباء ). به رنگ عناب. عنابگون. عناب رنگ.
( ~. ) [ ع - فا. ] (ص. ) سرخ رنگ.
به رنگ عناب، قرمز تیره، مایل به قهوه ای: لباس عنابی پوشیده بود.
( صفت ) منسوب به عناب برنگ عناب سرخ رنگ.
عَنّابی ( مارون )، رنگ قهوه ای مایل به سرخ است که نام خود را از واژهٔ فرانسوی Marron یا شاه بلوط گرفته است. «مارون» نیز یکی از ترجمه های فرانسوی برای رنگ «قهوه ای» است. این رنگ، به زبان اردو نیز «عنابی» نامیده می شود.
سرخ رنگ.
💡 آنک گویند که عنّاب نشاند خون را بیتو هر قطره ئی از خون دلم عنابیست
💡 طبیب حُسن علاجش کند به عنابی مریض عشق که دارد ز هجر تاب و تبی
💡 به فندق گونه عناب تر داد به جانان زاشک عنابی خبر داد
💡 بوسد بت صقلابی نوشد می عنابی کای زاهد محرابی کوثر به تو ارزانی
💡 عناب لبت رنگ زخم بر بوده ست عنابی چشم من از آن نغنوده ست
💡 آن چیست بر آن طبق همی تابد؟ چون ملحم زیر شعر عنابی