عرضحال

عرض حال به طور کلی به معنای بیان و تقدیم خواسته یا درخواستی است که فردی به مقام یا مرجع بالاتری ارائه می‌دهد. این مفهوم، ریشه در سنت‌های اداری و اجتماعی دارد و اغلب به صورت کتبی و در قالب نامه‌ای رسمی صورت می‌پذیرد. در گذشته، و حتی تا حدی امروزه، عرض حال به عنوان ابزاری برای طرح شکایات، استدعاهای شخصی، یا پیگیری امور اداری به کار می‌رفته است. این سند، بیانگر نیاز یا مشکل فرد در مقابل نهادی است که صلاحیت رسیدگی به آن را دارد.

از نظر شکلی و محتوایی، عرض حال سندی است که طی آن، نگارنده با رعایت آداب و تشریفات خاص، موضوع مورد نظر خود را شرح می‌دهد. این شرح معمولاً شامل بیان شفاف و دقیق مشکل، ارائه مستندات لازم (در صورت وجود)، و ذکر درخواست مشخص از مرجع رسیدگی‌کننده است. هدف اصلی از نگارش عرض حال، جلب نظر مثبت مسئولان و حصول نتیجه مطلوب در خصوص موضوع مطروحه می‌باشد. دقت در نگارش، وضوح بیان، و رعایت لحن رسمی، از ارکان اساسی یک عرض حال مؤثر به شمار می‌روند.

در نظام اداری مدرن، اگرچه ممکن است عناوین و فرمت‌ها تغییر کرده باشند، اما اصل مفهوم عرض حال همچنان پابرجاست. شکایات، دادخواست‌ها، درخواست‌های اداری، و نامه‌های رسمی که به منظور پیگیری امور به نهادها ارسال می‌شوند، همگی در ذیل این چتر معنایی قرار می‌گیرند. عرض حال نمادی از حق شهروندان برای طرح مسائل و پیگیری حقوق خود از طریق مجاری قانونی و اداری است و نقش مهمی در برقراری ارتباط میان مردم و دولت ایفا می‌کند.

لغت نامه دهخدا

عرض حال. [ ع َ ض ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) درخواست و استدعا. ( ناظم الاطباء ). دادخواست.شکایت. || ورقه ای که درخواست یا شکایت خود را در آن نویسند. ( فرهنگ فارسی معین ). درخواست نامه. عریضه. قسه. شکوائیه. و رجوع به عرض الحال شود.

فرهنگ فارسی

درخواست و استدعا دادخواست شکایت

جمله سازی با عرضحال

با من ز عرضحال زبان در دهان نماند اکنون ز حال خویش چگویم سخن نماند
سر بریدن خامه را راه سخن واکردن است عرضحال خویش گویم در ته شمشیر او
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال سنجش فال سنجش فال تک نیت فال تک نیت فال ابجد فال ابجد