کلمه عجر به معنای حزن و اندوه است و به احساسات منفی ناشی از فقدان، ناکامی یا ناراحتی اشاره دارد. این واژه در ادبیات فارسی به طور خاص برای توصیف حالتی از غم و اندوه به کار میرود که فرد در مواجهه با مشکلات یا از دست دادن عزیزان تجربه میکند. عجر میتواند به صورت عمیق و ماندگار بر روح و روان انسان تأثیر بگذارد و احساساتی چون ناامیدی و غمگینی را به همراه داشته باشد. این مفهوم در شعر و ادبیات به ویژه در توصیف حالات روحی شخصیتها و بیان عواطف انسانی مورد استفاده قرار میگیرد.
عجر
لغت نامه دهخدا
عجر. [ ع َ ج ِ / ع َ ج ُ ] ( ع ص، اِ ) بند ساق و ذراع استوار و درشت. ( منتهی الارب ). وظیف عجر؛ سخت و محکم. ( اقرب الموارد ).
عجر. [ ع ُ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ عُجرة. ( منتهی الارب ). رجوع به عجرة شود.
عجر. [ ع َ ج َ ] ( ع مص )درشت گردیدن و پرگوشت گشتن. || بزرگ شکم شدن. ( منتهی الارب ). || درشت و فربه گردیدن اسب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) مغندگی و بیرون آمدگی هر چیزی. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
حزن، اندوه.
جملاتی از کلمه عجر
اندرین حال عجر و پیری خود شرمسارم ز سهل گیری خود
کفیده حنجر بلبل دریده معجر گل گسسته طرهٔ سنبل شکسته پشت چنار