ظلمانی یک واژه فارسی است که به معنای تاریکی یا ظلمت به کار میرود. این واژه در متون ادبی و شعر به کار میرود و به حالتی اشاره دارد که در آن نور وجود ندارد یا فضایی تاریک و غمانگیز حاکم است. در برخی موارد، ظلمانی میتواند به معنای ظلم نیز باشد و به وضعیتهای ناعادلانه یا ستمگرانه اشاره کند.
ظلمانی
لغت نامه دهخدا
همه درذات انسان هست حاصل
گِلش ظلمانی و نورانیش دل.ناصرخسرو.صبح جهان افروز... کله ظلمانی از پیش برداشت. ( کلیله و دمنه ). آن روز جوانان لشکر چالش میکردند تا بساط ظلمانی شب گسترده شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). اگر آفتاب وار چراغی در خانه ظلمانی محنتم داری چون آفتاب به مشعله داری درگهت بازایستم. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || اجود انواع زمرّد است و آن مشبعالخضره است.( بیرونی ). ظلمانی زمردی است که برخلاف صیقلی بود و خفت وزن و سرعت انکسار و شدت نعومت و عدم مصابرت بر نار از جمله صفات و علامات آن است. ( جواهرنامه ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) [قدیمی] نوعی زمرد گران قیمت به رنگ سبز تیره.
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) تاریک تار تیره. ۲ - بهترین نوع زمرد و آن سبز سیر است و خفت وزن و سرعت انکسار و شدت نمومت و عدم مصابرت بر آتش از صفات اوست.
ویکی واژه
جملاتی از کلمه ظلمانی
بی نور علم او شود از تیرگی جهل زان سان جهان که در شب ظلمانی انجمن
به هفتاد آب و خاک از دل بشویم گرد ظلمت را که هفتادش حجت بیش است و هر هفتاد ظلمانی
روزگار از کربلا افکند زینب را به شام روز روشن را به چشمش شام ظلمانی نمود
در زیر آفتاب نیمروزی، ما همه رنگها را نیک میبینیم. اما در تاریکی شب ظلمانی، هیچ رنگی نمیبینیم و همه چیز را خاکتری و سیاه میبینیم. و حال آن که در یک شب مهتابی، رنگهای آبی را اندکی میبینیم، اما رنگهای سرخ را نمیبینیم.