بلور یا کریستال به مواد معدنی جامدی اطلاق میشود که اجزای سازنده آنها، مولکولها، اتمها یا یونها به صورت منظم در سه جهت فضایی قرار گرفتهاند و دارای نظم بلورشناسی هستند. ساختارهای بلوری میتوانند نظم بلنددامنهای داشته باشند و خواص همسانگرد یا ناهمسانگرد از خود نشان دهند. واژه کریستال ریشهای یونانی دارد و به معنای منجمد شده در اثر سرما است. یونانیها از این واژه برای اشاره به دُر کوهی استفاده میکردند و بر این باور بودند که اگر آب برای مدتی در دماهای بسیار پایین نگه داشته شود، به حالتی میرسد که در دماهای بالا پایدار خواهد بود. همچنین، واژهای فارسی است که با واژه یونانی برلیس که به معنای زمرد و زبرجد است، همریشه میباشد.

بلور
لغت نامه دهخدا
انگشت بر رویش مانند بلور است
پولاد بر گردن او همچون لاد است.ابوطاهر خسروانی.یکی زان بکردار دریای قار
یکی چون بلور سپید آبدار.فردوسی.همه خانه قندیلهای بلور
میان اندرون چشمه آب شور.فردوسی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) قسمی شیشه که از ترکیب سیلیکات دو پتاسیم و سیلیکات دو پلمپ ساخته شود آبگین. صاف و شفاف.
جزایر کی به این کور. قباد خوره رود جزیر. هنگام جزیر. خارک جزیر. رم جزیر. بلور.
فرهنگ اسم ها
اسم: بلور (دختر) (عربی، یونانی) (تلفظ: bolur) (فارسی: بلور) (انگلیسی: bolur)
معنی: شیشه شفاف، beryllos )، ) نوعی ماده ی معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه ی شفاف خوب است، ( عربی، معرب از یونانی ) نوعی ماده ی معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، نام ماده معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه شفاف و خوب است، معرب از یونانی
فرهنگستان زبان و ادب

جملاتی از کلمه بلور
ای سفله تو را جام بلورین به چه کار است گر تو به تن خویش فرومایه سفالی
آن جام بلورین که ز می خندان است اشکی است که خون دل در او پنهان است