طمطراق

طمطراق به مفهوم کرّ و فرّ، شکوه و خودنمایی اشاره دارد. این واژه به نمایش ظاهری پر زرق و برق و باشکوه گفته می‌شود که گاهی برای بزرگ جلوه دادن و القای اهمیت استفاده می‌شود، حتی اگر در واقعیت به آن اندازه باارزش نباشد. به عبارت ساده‌تر، طمطراق این معناها را در بر دارد: استفاده از عناصر پر زرق و برق و باشکوه برای جلب توجه و نمایش اهمیت. تلاش برای به رخ کشیدن و بزرگ جلوه دادن خود با تاکید بر ظاهر. گاهی طمطراق به وضعیت‌های ظاهری پر زرق و برق اشاره دارد که با محتوای درونی خود همخوانی ندارد.

لغت نامه دهخدا

طمطراق. [ طُ طُ ] ( ع اِ ) بمعنی طاق و ترنب است که کرو فر و خودنمائی باشد. ( برهان ). کر و فر و شأن و تجمل. صاحب مؤید نوشته که طم بمعنی علو و طراق بمعنی آوازه خوش و طمطراق از این مرکبست. ( غیاث ) ( آنندراج ). این کلمه صورة عربیست. در قاموس نیافتم. کلمه طمطراک در بیت ذیل ِ بندار رازی آمده است:
مرا گویند زن کن زآنکه اندر دل هلاک آیی
عروسک پرجهیزک پر ز جامه طمطراک آیی.
گویی ازبهرحرمت علم است
اینهمه طمطراق و جنگ و سمند.سنائی.مرا بمنزل الا الذین فرودآورد
فروگشای ز من طمطراق الشعرا.خاقانی.گفتمی از لطف تو جزوی ز صد
گر نبودی طمطراق چشم بد.مولوی.زین لسان الطیر علم آموختند
طمطراق سروری اندوختند.مولوی.وز غلو خلق و مکث و طمطراق
تافت بر آن مار خورشید عراق.مولوی.خود کسی کاین سعادتش باشد
هست شاهی و طمطراقش نیست.ابن یمین.- امثال:
ای خداوندان طاق و طمطراق نمی آزرد طلاق.

فرهنگ معین

(طُ مْ طُ ) [ ع. ] (اِ. )۱ - کرّ و فرّ، شکوه. ۲ - خودنمایی.

فرهنگ عمید

۱. کرّوفرّ.
۲. نمایش شکوه و جلال، خودنمایی.
۳. (اسم صوت ) [قدیمی] سروصدا: چند حرف طمطراق و کاربار / کار و حالِ خود ببین و شرم دار (مولوی: ۱۲۹ ).

فرهنگ فارسی

مرکب ازطرنب یاطرم وطراق، طاق وطرنب، طاق وطرم، سروصدا، کروفر، خودنمایی، نمایش شکوه وجلال
( اسم ) ۱ - کروفر شان و شوکت. ۲ - خودنمایی. ۳ - تجمل.

دانشنامه عمومی

طمطراق (هشترود). طمطراق یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قرانقو بخش مرکزی شهرستان هشترود واقع شده است.

ویکی واژه

کرّ و فرّ، شکوه.
خودنمایی.

جمله سازی با طمطراق

سعدیا قدری ندارد طمطراق خواجگی چون گهر در سنگ زی چون گنج در ویرانه باش
ز های و هوی شود خیره خاک گورستان ز بانگ طبل قیامت ز طمطراق نشور
ورقِ نام و ننگ را طی کن تا کی از طمطراقِ حاتمِ طی