طبیعه

طبیعه واژه‌ای عربی است که در زبان فارسی نیز کاربرد فراوان دارد و معانی گوناگونی را در بر می‌گیرد. در یک معنای رایج، این واژه به جهان پیرامون و عناصر تشکیل‌دهنده آن، اعم از جانداران، گیاهان، کوه‌ها، رودها و سایر پدیده‌های طبیعی اطلاق می‌شود. این معنا، اشاره به ذات و ماهیت آنچه که بدون دخالت انسان وجود دارد و قوانین حاکم بر آن است.

علاوه بر این، طبیعه در مفهوم مجردتر، به سرشت، خو، و ویژگی‌های ذاتی و فطری یک موجود یا پدیده اشاره دارد. برای مثال، هنگامی که از طبیعت بشر سخن می‌گوییم، منظور سرشت انسانی، گرایش‌های غریزی، و ویژگی‌های بنیادینی است که انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند. این جنبه از معنا، بر جنبه اکتسابی و بیرونی تأکید ندارد، بلکه به جوهر و ذات درونی می‌پردازد.

در قلمرو فلسفه، واژه طبیعه معنایی عمیق‌تر و تخصصی‌تر می‌یابد و غالباً در برابر مفاهیمی چون روح، اراده یا خداوند قرار می‌گیرد. در این بافت، طبیعه می‌تواند به اصالت ماده، نظام مادی جهان، و دیدگاهی که همه‌چیز را به قوانین و علل طبیعی بازمی‌گرداند، اشاره کند. این کاربرد، مباحث گسترده‌ای را در هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی فلسفی به خود اختصاص داده است.

لغت نامه دهخدا

( طبیعةً ) طبیعةً. [ طَ ع َ تَن ْ ] ( ع ق ) خواهی نخواهی. بالطبع.

فرهنگ فارسی

طبعا بطبع: طبیعه بدین کار رغبت دارد.
خواهی نخواهی بالطبع

جمله سازی با طبیعه

مت بالاراده جان من امروز ازین امل گرتحیی بالطبیعه ترا مایه رجاست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال فنجان فال فنجان فال لنورماند فال لنورماند فال عشقی فال عشقی