سیستم به عنوان یک مفهوم کلیدی در علوم مختلف، به مجموعهای از اجزا و روابط بین آنها اشاره دارد که به طور هماهنگ عمل میکنند تا به یک هدف مشخص دست یابند. این اجزا میتوانند شامل افراد، ابزارها، دادهها و فرآیندها باشند که هر یک نقش خاصی را در عملکرد کلی سیستم ایفا میکنند. در واقع، تعاملات میان این اجزا موجب ایجاد یک ساختار منسجم میشود که در آن هر جزء نه تنها به تنهایی، بلکه در ارتباط با سایر اجزا نیز اهمیت دارد. به عنوان مثال، در یک سازمان، کارکنان، فناوری و فرآیندهای مدیریتی همگی به هم وابستهاند و موفقیت نهایی آن سازمان وابسته به کارکرد صحیح و هماهنگ این اجزا است. در نتیجه، درک صحیح از این روابط و نحوه عملکرد سیستمها به ما کمک میکند تا بتوانیم به بهبود و بهینهسازی آنها بپردازیم و در نهایت به اهداف مشترک خود دست یابیم. این ارتباطات و هماهنگیها به ما امکان میدهد تا به چالشها پاسخ دهیم و بهرهوری را افزایش دهیم.

سیستم
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آنچه شکل، ساختار، و یا تجهیزات متفاوت یک وسیله را تعیین می کند: سیستم کامپیوتر.
۳. مجموعه ای از قواعد و اصول تثبیت شده: سیستم متری.
۴. قاعده، شیوه.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - روش طریقه ترتیب قاعده. ۲ - دستگاه متری.
دانشنامه عمومی
ویکی واژه
sistema
روش، طریقه.
دستگاه، نظام.
مدل.
جمله سازی با سیستم
به دم زنده کردم همی مردگان همانا که اعجاز عیسیستم
گه درازم گاه کوته همچو سایه پیش نور جمله فرعونم چو هستم چون نیم موسیستم