هاتف از من نغمهٔ دلکش سرودن خوش مجوی کز نوا افتادهام افتادهام تا در قفس
به هم ز شوق سرودند کاین همان شخص است که نور او به جهان داده این جلالت و جاه
یکی حدیث سرودند لیک بس فرق است میان بادهٔ فرعون و نکتهٔ منصور
گه ز سیمرغ و گه از قاف سرودند سخن گاهی از شمع مثل، گاه ز پروانه ردند
خداوندا روانها در مدیحت با سرودندی بیانها از ثنایت عود سوز مشک سودندی