رخت شو
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
رختشوی رخت شوینده
ویکی واژه
جمله سازی با رخت شو
سحر گه چون نسیم زلف آن دلدار میآید درخت شوقم از برگش به برگ و بار میآید
اگر کلیم حلیمم بدان درخت شوم وگر خلیل جلیلم در آن شرار روم
وصل حیران رخت شوخی مژگان تو گشت سر محرومی دیدار سلامت باشد
مه کز رخت شود شب انجم نمای را ذره چو آفتاب بود در حساب حسن
درخت شو هله ای دانهای که پوسیدی توی خلیفه و دستور ما به دستوری