رخت شو

لغت نامه دهخدا

رختشو. [ رَ ] ( نف مرکب ) رختشوی. رخت شوینده. آنکه به مزد جامه کسان شوید. ( یادداشت مؤلف ). رختشور در تداول عامه. و رجوع به رختشور شود.

فرهنگ معین

(ی ) (رَ ) (ص فا. ) آن که لباس ها را شوید.

فرهنگ عمید

شویندۀ رخت، مرد یا زنی که پیشه اش شستن رخت های چرک است، گازری.

فرهنگ فارسی

شوینده رخت، مردیازنی که پیشه اش شستن رخت است
رختشوی رخت شوینده

ویکی واژه

آن که لباس‌ها را شوید.

جمله سازی با رخت شو

سحر گه چون نسیم زلف آن دلدار می‌آید درخت شوقم از برگش به برگ و بار می‌آید
اگر کلیم حلیمم بدان درخت شوم وگر خلیل جلیلم در آن شرار روم
وصل حیران رخت شوخی مژگان تو گشت سر محرومی دیدار سلامت باشد
مه کز رخت شود شب انجم نمای را ذره چو آفتاب بود در حساب حسن
درخت شو هله ای دانه‌ای که پوسیدی توی خلیفه و دستور ما به دستوری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال کارت فال کارت