آرایش

آرایش

آرایش به معنای تزئین و زیباسازی چهره و بدن است که با استفاده از محصولات مختلف مانند کرم، رژ لب، سایه چشم و دیگر لوازم آرايشی انجام می‌شود. این عمل به فرد کمک می‌کند تا ویژگی‌های مثبت چهره خود را بیشتر جلوه دهد و عیوب احتمالی را پوشش دهد. زیباسازی چهره می‌تواند به عنوان یک فرم هنری نیز در نظر گرفته شود، زیرا هنرمندان آرايشگر می‌توانند با استفاده از تکنیک‌های خاص، جلوه‌های بصری جذابی خلق کنند.

آرایش ممکن است به دلایل مختلفی انجام شود؛ از جمله برای شرکت در مراسم‌های خاص، عکس‌برداری، یا به‌عنوان بخشی از فعالیت‌های روزمره. در فرهنگ‌های مختلف، استانداردهای زیبایی و روش‌های آرایش متفاوت است و این موضوع می‌تواند تحت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی و تاریخی قرار گیرد.

با پیشرفت تکنولوژی و معرفی محصولات جدید، تنوع در آرایش بیشتر شده و افراد می‌توانند با توجه به سلیقه و نیازهای خود، از آن استفاده کنند. در نهایت، این عمل نه تنها به زیبایی ظاهری کمک می‌کند، بلکه می‌تواند تأثیر مثبتی بر اعتماد به نفس فرد نیز داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

( آرایش ) آرایش. [ ی ِ ] ( اِمص، اِ ) ( از پهلوی آرایشن ) اسم مصدر آراستن. زیب. زینت. تدبیج. زیور. جمال. زَین. زبرج. حلیه. ( دهّار ). زهره. تنقیش. زخرف. تجمل. تزیین. تزین. تحلی. تقین. پیرایه

فرهنگ معین

( آرایش ) (ی ِ )(اِمص. ) ۱ - زیب و زینت. ۲ - آماده شدن و صف کشیدن سپاه. ۳ - تصنع، ظاهر - سازی. ۴ - زیبا کردن چهره.

فرهنگ عمید

( آرایش ) ۱. زیب و زینت، زیور.
۲. زینت دادن.
۳. آراستن صورت با مواد مخصوص، مانند کِرم، بزک.
۴. نظم وترتیب، نوع چیدن و منظم کردن.
۵. [قدیمی] قانون، قاعده، رسم.
* آرایش خورشید: (موسیقی ) [قدیمی] از الحان سی گانۀ باربد: چو زد ز آرایش خورشید راهی / در آرایش بُدی خورشید ماهی (نظامی۱۴: ۱۸۰ ).
۱. زیب و زینت، زیور.
۲. زینت دادن.
۳. آراستن صورت با مواد مخصوص، مانند کِرم، بزک.
۴. نظم وترتیب، نوع چیدن و منظم کردن.
۵. [قدیمی] قانون، قاعده، رسم.
* آرایش خورشید: (موسیقی ) [قدیمی] از الحان سی گانۀ باربد: چو زد ز آرایش خورشید راهی / در آرایش بُدی خورشید ماهی (نظامی۱۴: ۱۸۰ ).

فرهنگ فارسی

( آرایش ) ( اسم ) ۱- زیب زینت زیور. آرایش در اصل زینت بافزایش است مقابل پیرایش ۲ - تعبیه تجهیز. ۳ - رسم آیین نهاد ادب. ۴ - تصنع ظاهرسازی. یا آرایش چهره صورت. فنی که برای خوش منظری چهره ( مخصوصا چهر. هنر پیشگان ) بکار برده شود. یامیز آرایش. میزی که لوازم آرایش را در آن جا دهند.
زیب و زینت
زیب و زینت، زیور، زینت دادن

دانشنامه آزاد فارسی

آرایش. آرایش (زیست شناسی) (taxis)
حرکت یاخته، مانند باکتری، پروتوزوآ، جلبک تک یاخته ای، یا گامت، در پاسخ به محرّک خارجی. حرکتی که به سمت محرّک جهت گیری شود گرایش مثبت، و در جهت عکس محرّک گرایش منفی توصیف می شود. جلبککلامیدوموناسبا شناکردن به سمت منبع نوری گرایش مثبت دارد تا میزان فتوسنتز را افزایش دهد. شیمی گراییپاسخ به محرک شیمیایی است. بسیاری از باکتری ها به سمتی حرکت می کنند که غلظت های بالایی از مواد غذایی دارند.
آرایش

جملاتی از کلمه آرایش

روی زیبای تو آرایش هر انجمن است لعل شیرین تو شور دل هر مرد و زن است
از هر بن مو چشمه خون بازگشادم آرایش بستر ز شفق می‌کنم امشب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم