استفتاء

استفتاء در عالم فقاهت، به معنای درخواستِ رأی و حکم شرعی از یک مجتهد جامع‌الشرایط است. به عبارتی دیگر، این اصطلاح به فرآیندِ جویا شدنِ نظرِ یک عالم دینی در خصوص مسئله‌ای شرعی و دریافتِ فتوا اطلاق می‌شود. این عمل، راهی اصولی برای روشن شدنِ احکام الهی برای مقلدان و کسانی است که به درجه اجتهاد نرسیده‌اند. در این فرآیند، فردی که در مسائل شرعی به مقام اجتهاد دست نیافته، در مواجهه با یک چالش یا پرسشی که حکم شرعی آن را به درستی نمی‌داند، به سراغِ یک مجتهد می‌رود. هدف از این مراجعه، استفسار و کسبِ نظرِ صائبِ مجتهد در قالبِ یک فتواست تا فرد بتواند بر اساس آن عمل نماید. این امر، تبلورِ اصلِ تبعیت از ولی فقیه و رجوع به اهلِ خبره در دین است. به طور خلاصه، استفتاء را می‌توان به مثابه یک گفتگوی شرعی میان مقلد و مجتهد تلقی کرد. در این تبادل، فردِ پرسشگر از مجتهد (مفتی) در خصوص حکمِ شرعیِ یک مسئله‌ی خاص سؤال می‌کند و مفتی با استناد به منابعِ شرعی، پاسخی روشن و مستدل ارائه می‌دهد. این رویه، ضامنِ اجرای صحیحِ احکامِ دین و دوری از انحراف در فهمِ مسائلِ شرعی است.

لغت نامه دهخدا

استفتاء. [ اِ ت ِ تا ] ( ع مص ) طلب فتوی کردن. فتوی خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). فتوی پرسیدن. جواب فتوی خواستن. ( منتهی الارب ): در این باب از اعیان علما و مشاهیر حکما استفتاء رفت همه بر آن منکر شدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 352 ).
پس پیمبر گفت استفتوا القلوب
گرچه مفتیتان برون گوید خطوب.مولوی.صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: الاستفتاء؛ هو عند الاصولیین و الفقهاء مقابل الاجتهاد. و المستفتی خلاف المفتی. و المفتی هو الفقیه فان لم نقل بتجزی الاجتهاد و هو کونه مجتهداً فی بعض المسائل دون بعض. فکل من لیس مجتهداً فی الکل فهو مستفت فی الکل. و ان قلنا بتجزی الاجتهاد فالامر واضح ایضاً. فانّه مُستفت فیما لیس مجتهداً فیه و مُفت فیما هو مجتهد. و بالجملة فالمفتی و المستفتی انّما یکونان متقابلین ممتنعی الاجتماع عند اتحاد متعلقهما. و امّا اذا اعتبر کونه مُفتیاً فی حکم مُستفتیاً فی حکم آخر فلا. و الاستفتاء فی المسائل العقلیة علی القول الصحیح کوجوب العلم بها بالنظر و الاستدلال. هکذافی العضدی و بعض حواشیه. و المفتی الماجن هو الذی لایبالی ان یحرّم حلالاً او بالعکس فیعلم الناس حیلاً باطلة کتعلیم الرجل و المراءة ان یرتد، فیسقط عنه الزکوة او تبین من زوجها. کما فی الذخیرة فکل حیلة تؤدّی الی الضّرر لم تُجز فی الدیانة و ان جاز فی الفتوی. کذا فی جامعالرموز فی کتاب الحجر.
- استفتا کردن؛ فتوی خواستن: ناصرالدین وجوه خواص و دهاة و کفاة حضرت خویش را حاضر آورد و در عیب و هنر و خطا و صواب این واقعه استفتا کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 16 ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] (مص م. ) فتوی خواستن.

دانشنامه آزاد فارسی

اِستِفتاء
(در لغت یعنی فتوی خواستن) در اصول فقه، هرگاه مقلّد در احکام شرعیه فرعیه به مرجع تقلید خود مراجعه کند و از او جویای فتوی شود، می گویند استفتاء کرده است. استفتاء برای کسی که احکام شرعی را نمی داند واجب است. برای استفتاء آدابی وجود دارد که با همین عنوان کتاب هایی از سوی فقیهان تألیف شده است.

ویکی واژه

فتوی خواستن.

جمله سازی با استفتاء

ماه رجب دان گاه می بفکن زاستفتاء پی از کار واجب تا یکی پیچی بامر مستحب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ورق فال ورق فال تک نیت فال تک نیت فال جذب فال جذب