امن

اسم آمن از جمله نام‌های عربی است که بار مذهبی و قرآنی دارد. این نام به معنای ایمن و بی‌خوف است و در فرهنگ‌های مختلف به خوبی شناخته شده است. تلفظ آن به صورت āman است و در زبان فارسی به شکل آمن و در زبان انگلیسی به صورت aman نوشته می‌شود. این نام به مفهوم امنیت و آرامش اشاره دارد و نشان‌دهنده حالتی است که فرد در آن احساس امنیت می‌کند. آمن به عنوان یک نام، می‌تواند نمادی از امید و اطمینان در زندگی باشد و در بسیاری از متون دینی و فرهنگی به کار رفته است. این نام، نه تنها به زیبایی و دلنشینی‌اش، بلکه به معنای عمیق و ارزشمندی که دارد، توجه‌ها را جلب می‌کند. انتخاب این نام برای فرزندان می‌تواند بیانگر آرزوی والدین برای داشتن زندگی‌ای پر از امنیت و آرامش باشد.

لغت نامه دهخدا

( آمن ) آمن. [ م ِ ] ( ع ص ) بزینهار. بازینهار. بی بیم. بی خوف. ایمن. استواردارنده بی بیمی.
آمن. [ م َ ] ( ع ن تف ) استوارتر.
امن. [ اَ ] ( ع مص ) ایمن شدن. ( مصادر زوزنی ) ( ترجمان مهذب عادل بن علی ). بی هراس شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). بی بیم شدن. ( مؤید الفضلاء ). || اعتماد کردن به. امین پنداشتن. ( یادداشت مؤلف ). گویند ما امن ان یجد صحابة؛ ای ماوثق او ماکاد. ( از ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) بی بیمی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ایمنی. ( مهذب الاسماء ). ضد خوف. ( مؤید الفضلاء ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اطمینان از خوف. ( از المرجع ). اطمینان. آرامش قلب. مقابل خوف. ( فرهنگ فارسی معین ): و اذ جعلنا البیت مثابة للناس و امناً. ( قرآن 125/2 ).
چو عدل او باشد آنجایگه نباشد جور
چو امن او باشد آنجایگاه نیست هراس.منوچهری.تدبیر کارها ندانستی کردن اما با این همه امنی بود و عمارتی میکردند. ( فارسنامه ابن بلخی ).
آن رسوم و آثار ستوده و امن و عدل... هیچ جای نیست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 109 ). از زوال وفنا و انتقال... امن صورت نبندد. ( کلیله و دمنه ).
این سخن خال سپید تن خذلان یابم
من خط امن ز خذلان بخراسان یابم.خاقانی.امنی شامل و سکون کامل ظاهر کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). رعایای آن بقعه را در ریاض امن و جنان امان بداشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
مرده گردم خویش بسپارم به آب
مرگ پیش از مرگ امن است از عذاب
مرگ پیش از مرگ امن است ای فتی
این چنین فرمودما را مصطفی.مولوی ( مثنوی ).مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میداردکه بربندید محملها.حافظ. || راحت و سازگاری. امنیت و آسودگی. سلامت و عافیت. ( از ناظم الاطباء ). راحت. آسایش. ( فرهنگ فارسی معین ):
هر کجا او بود، سلامت و امن
هر کجا دشمنش، بلا و محن.فرخی.تا خلایق روی زمین آسوده و مرفه پشت بدیوار امن و فراغ آوردند. ( کلیله و دمنه ). همه در مرغزار امن و راحت جولان نمودند. ( کلیله و دمنه ). اکنون چیزی اندیشیده ام که ترا از آن فراغت و ما را امن و راحت باشد. ( کلیله و دمنه ). اگر بدان آبگیر تحویل توانید کرد در امن و راحت... افتید. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ معین

( آمن ) (مَ ) [ ع. ] (ص تف. ) استوارتر، ایمن تر.
(مِ ) [ ع. ] (اِفا. ) بی بیم، بی خوف، ایمن.
( اَ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) بی ترس بودن. ۲ - (اِمص. ) اطمینان، آسایش.

فرهنگ عمید

( آمن ) ۱. در اطمینان و امن وامان، بی ترس و بیم، به زینهار.
۲. استواردارنده.
۱. بی ترسی، مطمئن.
۲. آسایش، آرامش قلب.
۳. (صفت ) آسوده.

فرهنگ فارسی

( آمن ) ( اسم ) بی بیم بی خوف ایمن بزینهار در امن و امان. جمع: آمنون آمنین.
درامن وامان واطمینان، استواردارنده، بزینهار، بی ترس و بیم، بی بیم شدن، بی ترسی، اطمینان، آسایش، آرامش قلب، ض
۱ - ( مصدر ) بی بیم بودن ایمن شدن. ۲ - ( اسم ) بی بیمی بی ترسی. ۳ - اطمینان آرامش قلب مقابل خوف. ۴ - راحت آسایش. ۵ - ( صفت ) در فارسی گاه بجای وصف ( آمن ) یعنی آرام و آسوده بکار رود: مملکت امن است. ۱ - بیهراسی دایمی. ۲ - جهان لایتغیری که حقیقت وجود در آنجا تحقق می پذیرد. ۳ - عالم ذات و صفات.
یکی از جانشینان اسکندر مقدونی پادشاه کاپادوکیه و پافلانگی که بفرمان آنتیگونو کشته شد.

فرهنگ اسم ها

اسم: آمن (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: āman) (فارسی: آمن) (انگلیسی: aman)
معنی: ایمن، بی خوف

دانشنامه عمومی

امن (درنته). شهر امن ( به هلندی: Emmen ) در درنته در کشور هلند واقع شده است. جمعیت این شهر ۱۰۹٫۱۹۶ نفر است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] آمن. معنی أَمِنَ: ایمن شد
معنی أَمْنُ: ایمنی
معنی أَمَّن: یا چه کسی - یا کسی که(در جمله "أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ ءَانَاءَ ﭐللَّیْلِ ")
معنی ءَامِناً: امن
معنی ءَامِنَةً: امن (مؤنث)
معنی مَأْمُونٍ: امن شده - ایمنی یافته
ریشه کلمه:
امن (۸۷۹ بار)
[ویکی الکتاب] معنی أَمِنَ: ایمن شد
معنی أَمْنُ: ایمنی
معنی أَمَّن: یا چه کسی - یا کسی که(در جمله "أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ ءَانَاءَ ﭐللَّیْلِ ")
معنی ءَامِناً: امن
معنی ءَامِنَةً: امن (مؤنث)
معنی مَأْمُونٍ: امن شده - ایمنی یافته
تکرار در قرآن: ۸۷۹(بار)

جمله سازی با امن

نه عجب خرقهٔ پرهیزم اگر پاره شود بدرد دامن هر گل که درین خار گرفت
خوش فرش بوریا و گدائی و خواب امن کاین عیش نیست در خور اورنگ خسروی
ز زیر دامن مجمر شمیم عود رسوا شد هنرور گر شود پنهان، هنر پنهان نمی ماند