بسیچ
ویکی واژه
بسیچ ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش بَ از حروف تعجب و سیچ به معنی ریدن غیر اختیاری باشد. در جنگهای میدانی دوران باستان دیدن حالات فوق در افراد ترسیده، زخمی و کُشته شده خیلی طبیعی بود، بدین سبب بسیچ یادگار صحنههای نبرد آن دوران است.
جمله سازی با بسیچ
بدو گفت ازین خود میندیش هیچ هشیواری و رای و دانش بسیچ
ز جیحون گذر کن میاسای هیچ سپه برگش و رزم توران بسیچ
داری از این خوی مخالف بسیچ گرمی و صد جبه و سردی و هیچ
تهمتن چو بشنید گفتار اوی بسیچید و زی جنگ بنهاد روی
که چندین به خون سیاوش مپیچ که آرام خوار آید اندر بسیچ
اگر هوشمندی ره حق بسیچ ز تعلیم و تنبیه گردن مپیچ