بستوه

کلمه ستوه در زبان فارسی به معنای حالتی از خستگی و درماندگی است. این واژه می‌تواند نشان‌دهنده افسردگی و احساس ملول بودن باشد، به گونه‌ای که فرد از یک وضعیت یا شخص خاص به تنگ آمده و خسته شده است. افراد ممکن است در شرایطی به این کلمه استناد کنند که احساس می‌کنند به اندازه کافی تلاش کرده‌اند اما همچنان در برابر چالش‌ها و مشکلات غرق شده‌اند. به عبارت دیگر، ستوه بیانگر احساسی عمیق از ناامیدی و ناتوانی است که در نتیجه فشارهای زندگی یا روابط نامناسب به وجود می‌آید. در واقع، این واژه نمایانگر وضعیت روحی افراد است که تحت تأثیر بار سختی‌های زندگی قرار گرفته‌اند و به دنبال راهی برای رهایی از این احساسات هستند.

لغت نامه دهخدا

بستوه. [ ب ِ / ب ُه ْ ] ( ص مرکب ) ستوه. سته. استو. بمعنی ستوه است که ملول و بتنگ آمده باشد. ( برهان ). بمعنی ستوه است که ملول و بتنگ آمده باشد و آن را بحذف واو بِستَه یا بِستُه و، سُتُه نیز گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ستوه و ملول و مغموم. ( ناظم الاطباء ). ستوه. ( رشیدی ). محزون. غمزده. بجان آمده. و رجوع به شعوری ج 1 ورق 208 و ستوه شود.

فرهنگ معین

(بِ ) (ص مر. ) دلتنگ و ملول.

فرهنگ عمید

= استوه

فرهنگ فارسی

استوه
( صفت ) ستوه دلتنگ و ملول.

ویکی واژه

دلتنگ و ملول.

جمله سازی با بستوه

چندان که غم تو میشود انبوهم هم میکوشم که با دلی بستوهم
زمین از بار لشکر بود بستوه که می رفتند همچون آهنین کوه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ