کلمه ستوه در زبان فارسی به معنای حالتی از خستگی و درماندگی است. این واژه میتواند نشاندهنده افسردگی و احساس ملول بودن باشد، به گونهای که فرد از یک وضعیت یا شخص خاص به تنگ آمده و خسته شده است. افراد ممکن است در شرایطی به این کلمه استناد کنند که احساس میکنند به اندازه کافی تلاش کردهاند اما همچنان در برابر چالشها و مشکلات غرق شدهاند. به عبارت دیگر، ستوه بیانگر احساسی عمیق از ناامیدی و ناتوانی است که در نتیجه فشارهای زندگی یا روابط نامناسب به وجود میآید. در واقع، این واژه نمایانگر وضعیت روحی افراد است که تحت تأثیر بار سختیهای زندگی قرار گرفتهاند و به دنبال راهی برای رهایی از این احساسات هستند.
بستوه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( صفت ) ستوه دلتنگ و ملول.
ویکی واژه
جمله سازی با بستوه
چندان که غم تو میشود انبوهم هم میکوشم که با دلی بستوهم
زمین از بار لشکر بود بستوه که می رفتند همچون آهنین کوه