کلمهی «سمساری» در فارسی به مکانی یا کسبوکاری گفته میشود که در آن کالاهای دستدوم، مستعمل یا اضافه فروخته و خریداری میشوند و معمولاً نقش واسطهای میان فروشنده و خریدار دارد. این واژه از ریشهی «سمسار» به معنای دلال یا واسطه گرفته شده است و بیانگر فعالیتی است که بر پایهی خرید و فروش با سود اندک و جابهجایی کالاهای مصرفشده شکل میگیرد. سمساریها معمولاً انواع کالاها را در زمینههای مختلف ارائه میدهند، از لوازم خانگی و پوشاک گرفته تا وسایل الکترونیکی و ابزارآلات، و هدف آنها تسهیل مبادله کالاهای غیرجدید بین افراد است. در فرهنگ عامه، سمساری به مکانی اشاره دارد که مردم میتوانند اجناس بلااستفادهی خود را بفروشند و دیگران با قیمتی کمتر از نو خریداری کنند، که به صرفهجویی و استفاده مجدد از منابع کمک میکند. این واژه در مکالمات روزمره بیشتر برای اشاره به خرید و فروش دستدوم یا مراجعه به چنین مکانهایی استفاده میشود. از نظر معنایی، «سمساری» با واژههایی مانند دلالی، واسطهگری، خرید و فروش مجدد و تجارت دستدوم هممعنی است و نقش اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی در جوامع دارد.
سمساری
لغت نامه دهخدا
سمساری. [ س ِ ] ( حامص ) عمل و شغل سمسار. || ( اِ ) دکان سمساری. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
( ~. )۱ - (حامص. ) دلالی، واسطه - گری. ۲ - (اِمر. ) دکان سمسار.
فرهنگ فارسی
۱ - عمل و شغل سمسار. ۲ - دکان سمسار.
دانشنامه عمومی
سمساری مکانی است که در آن کالاهای دست دوم به خرید و فروش می رسند.
مغازه گروبرداری نوعی از سمساری در برخی کشورهای عمدتاً غربی است که در قبال دریافت کالا به صورت امانت، پول نقد به عنوان وام مدت دار در اختیار شخص می گذارند.
سمساری (فیلم ۱۹۱۶). سمساری ( به انگلیسی: The Pawnshop ) فیلمی کوتاه و صامت، به کارگردانی چارلی چاپلین با بازی چارلی چاپلین، ادنا پرواینس و هنری برگمن محصول سال ۱۹۱۶ است.
چارلی کارگر یک سمساری است؛ که به علت حواس پرتی مورد سرزنش مالک سمساری ( هنری برگمن ) قرار می گیرد. سارقی ( اریک کمبل ) در این بین خود را مشتری جا می زند تا بتواند در فرصت مناسب به مغازه دستبرد بزند؛ ولی چارلی با شجاعت دستگیری او و دار و دسته اش را فراهم می کند.
سمساری (فیلم ۲۰۱۳). سمساری ( اوکراینی: Ломбард Ломбард ) فیلمی ماجرایی و جنایی به کارگردانی لیوبومیر لویتسکی است. اولین نمایش در ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۳ در اوکراین برگزار شد.
صحنه در زمان حال در شهر انتزاعی لمبرگ اتفاق می افتد. تصویر از سه خط داستانی تشکیل شده است که هوشمندانه در هم تنیده شده اند. شخصیت های اصلی - دو پسر لمبرگیایی، مارک و یاشا ( دنیس نیکیفوروف و پاولو پیسکون )، خیابان را می شناسند و می دانند چگونه هر چیزی را که برای زندگی نیاز دارید به دست آورند. مارک یک راهزن نجیب نامید، و یاشا، برعکس، همه چیز با کمک هوش تصمیم می گیرد. برادران با گذشتن از پیچ و تاب های دشوار در جوانی، شروع به جستجوی ثبات می کنند. یکی از آن روزها بود که خبر ارث را می گرفتند. آنها در یک مغازه گروفروشی شناخته می شوند و صاحب آن در حال حاضر عموی آنها فلیکس است. با رسیدن به گروفروشی برای بچه هایشان، مخالفت شدیدی دریافت می کنند. مارک و یاشا تصمیم می گیرند: هر راهی برای به دست آوردن ارثیه. نظرات آنها متفاوت است و هر کدام طرح خود را ارائه می دهند.
جمله سازی با سمساری
💡 آمد اندر بر او سمساری کرد تعظیم چو خدمتکاری
💡 کس خریدار نباشد ما را گرنه لطف تو کند سمساری