بالقوه به معنای قابلیت یا توانایی نهفته در چیزی است که هنوز به فعلیت نرسیده است. این واژه برای توصیف ویژگیها یا امکاناتی به کار میرود که در یک فرد، شیء یا موقعیت وجود دارد، اما هنوز به مرحله عمل یا ظهور نرسیدهاند.
در علم و فلسفه، این مفهوم به طور گستردهای مورد بررسی قرار میگیرد. در فیزیک، مثلاً انرژی بالقوه به انرژی ذخیره شده در یک جسم اشاره دارد که میتواند در شرایط خاص به انرژی حرکتی تبدیل شود. در روانشناسی نیز، افراد ممکن است بالقوه تواناییهای خاصی داشته باشند که با آموزش و تجربه میتوانند شکوفا شوند.
این واژه همچنین در زمینههای اجتماعی و اقتصادی نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال، یک کشور ممکن است بالقوه منابع طبیعی فراوانی داشته باشد، اما اگر از این منابع به درستی استفاده نشود، هیچ سودی برای آن کشور نخواهد داشت.
این فرایند زمانبر و بالقوه خطرناک بود. مار با ریختن لحیم مذاب روی خودش مجروح شد. مار که در کارگاه خانگی خود کار میکرد، به دنبال یک روش اتصال ایمنتر و کارآمدتر، اولین اتصالدهنده سیم نوع-فشاری را توسعه داد. در سال ۱۹۱۴، او یک نسخه روپیچ تولید کرد، که پیشروی اتصالدهنده روپیچ امروزی است که در سراسر آمریکای شمالی استفاده میشود.
بارو جوانترین آتشفشان مهم پاناما است و پروژههایی زمینگرمایی به منظور تعیین میزان انرژی بالقوهٔ این آتشفشان در دستور کار قرار دارد.
جایی که ز بالقوه نیکان سخن است گو فرع مباش تو چو اصلش کهن است
از ماه، چه نور چشم داری در میغ؟ بالقوه چو بالفعل نگردید دریغ
یک الکل بالقوهٔ بالاتر خوانده شده از روی این درجه بهعلت وزن مخصوص بیشتر است که اینطور در نظر گرفته شده که بهعلت تولید شکرهای حل نشده باشد. یک (درجه) خوانی بعد و قبل از تخمیر انجام میشود و الکل تقریبی موجود با تفریق عدد خوانده شده بعد از تخمیر از قبل از تخمیر بهدست میآید.
برای مثال زنبورهای عسل نگهبان، زنبورهای غارتگر بالقوه را تا حدودی از روی نحوهٔ پرواز خاص آنها-که به صورت بال زدن درجا میباشد-و تا حدودی از روی رنگشان میشناسند. گلولهٔ پشمی قهوهای محرک قویتری نسبت به گلولهٔ پشمی سفید است؛ امّا اگر گلولهٔ پشمی سفید را به تقلید از پرواز غارتگر حرکت دهیم، به همان اندازه مؤثر واقع میشود که گلولهٔ پشمی قهوهای را بیحرکت نگه داریم.