انشاءالله

کلمه ان‌شاءالله در زبان فارسی به معنای اگر خدا بخواهد است و از ترکیب سه واژه إن، شاء و الله تشکیل شده است. این اصطلاح به طور معمول در جملات و گفتگوها برای ابراز امیدواری و ایمان به خواست خداوند مورد استفاده قرار می‌گیرد. زمانی که فردی می‌گوید ان‌شاءالله، او نشان می‌دهد که به تحقق یک کار یا رویدادی امیدوار است، اما در عین حال به ناپایداری و غیرقابل پیش‌بینی بودن آینده نیز آگاه است. این عبارت به نوعی نشان‌دهنده تسلیم و وابستگی انسان به اراده الهی است.

استفاده از این کلمه در گفت‌وگوهای روزمره به ویژه در فرهنگ‌های اسلامی و فارسی‌زبان بسیار رایج است. مثلاً وقتی کسی می‌گوید فردا می‌آیم، ان‌شاءالله، به این معناست که او امیدوار است که فردا بتواند بیاید، اما ممکن است اتفاقات غیرمنتظره‌ای پیش بیاید که این برنامه را تغییر دهد.

به کار بردن این عبارت، نه تنها ابراز امیدواری است، بلکه نوعی ادب و احترام به قدرت الهی را نیز نشان می‌دهد. در واقع، ان‌شاءالله یک یادآوری است که هیچ چیزی در این دنیا بدون اراده خداوند اتفاق نمی‌افتد و انسان‌ها تنها می‌توانند برای اهداف خود برنامه‌ریزی کنند و بر آن‌ها امید داشته باشند. این مفهوم، ارتباط نزدیک و عمیق انسان با خداوند و تأثیر آن در زندگی روزمره را نیز به تصویر می‌کشد.

فرهنگ معین

(اِ اَ لْ لا ) [ ع. ] (شب جم. ) ۱ - اگر خدا بخواهد (هنگام اظهار امیدواری در مورد برآورده شدن حاجتی ). ۲ - به امید خدا.

دانشنامه آزاد فارسی

اِن شاءالله
رجوع شود به:استثناء

ویکی واژه

اگر خدا بخواهد (هنگام اظهار امیدواری در مورد برآورده شدن حاجتی)
به امید خدا.

جمله سازی با انشاءالله

تا حال علی گفته‌ام انشاءالله در باقی عمر هم علی می‌گویم
و ما در این فضل خوی نیکو بگوئیم پس حقیقت خوی نیکو پیدا کنیم که خوی نیکو به دست آوردن ممکن است به ریاضت پس طریق آن بگوییم که چیست پس علامت خوی بد بگوییم. پس تدبیر آن که کسی عیب خود بشناسد بگوییم. پس علامت خوی نیکو پیدا کنیم. پس طریق پروردن کودکان و تربیت ایشان بگوییم. پس را مجاهدت مرید اندر ابتدای این کار پیدا کنیم و فضل و ثواب خوی نیکو بگوییم، انشاءالله تعالی.
اینست بیان اصناف رذایل بر اجمال و از بعضی از این اصناف انواع امراض نفس را حادث شود، چنانکه بعد ازین شرح اسباب و علامات و علاجات آن داده آید، انشاءالله.
پس بدان که هر که در عالم جز به زاد آخرت مشغول است، به غایت احمق است و سبب آن غفلت است و اندیشه ناکردن که شهوات دنیا ایشان را خود چندان می فرونگذارد که اندر این اندیشه کنند وگرنه که یقین می داند و آن کس که به گمان غالب می داند و آن کس که گمان ضعیف می برد، بر همه واجب باشد به حکم عقل که از آن خطر عظیم حذر کنند و راه ایمنی و احتیاط گیرند تا سلامت یابند انشاءالله.