افول

واژه افول در زبان فارسی به معنای کاهش، نزول یا پایین آمدن است و معمولاً در زمینه‌های گوناگونی به کار می‌رود، به ویژه در حوزه‌های نجوم، ادبیات و مفاهیم فلسفی. همچنین اصطلاح افول آمریکایی، مفهومی است که بیان می‌کند ایالات متحده از نظر ژئوپلیتیک، نظامی، مالی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشت و مسائل زیست‌محیطی در حال کاهش است. در مورد اینکه این کاهش قدرت آمریکا نسبی است یا مطلق، بحث‌ها و تردیدهای زیادی وجود دارد. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این ایده آمریکایی از گذشته وجود داشته و بخشی از فرهنگ آمریکایی‌ها محسوب می‌شود. همچنین، افرادی که به این اصطلاح اعتقاد دارند، معمولاً دلایل و شواهد قوی برای حمایت از این نظریه ارائه نمی‌دهند. کسانی که معتقدند آمریکا در حال نزول است، به عنوان افول‌گرا شناخته می‌شوند.

لغت نامه دهخدا

افؤل. [ اَ ءُ ] ( ع اِ ) ج ِفَأل، شگون. ضد طیره. ( منتهی الارب ). ج ِ فأل، بمعنی سخن خوش و نیکو. ( از اقرب الموارد ). فؤول. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به فأل و فؤول شود.
افول. [ اُ ] ( ع مص ) غایب و ناپدید شدن. ( منتهی الارب ). فرورفتن ستاره و ناپدید شدن آن. ( آنندراج ). فروشدن ستاره و ماه و خورشید. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). فروشدن آفتاب و ماه و ستاره. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادربیهقی ). غروب، مقابل طلوع. فروشدن. فرورفتن ستاره. ( یادداشت مؤلف ). اَفْل. ( ناظم الاطباء ):
خوی با او کن کامانتهای تو
ایمن آید از افول و از عتو.مولوی.

فرهنگ معین

( اُ ) [ ع. ] (مص ل. ) فرو شدن، غروب شدن.

فرهنگ عمید

۱. غروب کردن.
۲. پنهان شدن.
۳. ناپدید شدن ستاره.
۴. [مجاز] از دست رفتن موقعیت.

فرهنگ فارسی

غروب کردن، پنهان شدن، ناپدید شدن ستاره
( مصدر ) فروشدن فرو رفتن پنهان شدن غروب کردن (ستاره ).
جمع فال شگون ضد طیره

ویکی واژه

فرو شدن، غروب شدن.

جملاتی از کلمه افول

نشد پوزش من بر شه قبول تو ای ماه عمر من آور افول
بر رخ آفتاب دولت تو آسمان نانهاده داغ افول
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم