ابحر
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع: بحر دریاها.
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
بحر (۴۲ بار)
ویکی واژه
جمله سازی با ابحر
انعی الیک قلوبا طال ما هطلت سحایب الوجد فیها ابحر الحکم
							حیابحریست کورا پاو سر نیست ولی دروی به جز عثمان گهر نیست
							از آسمان مشام تفرز فراز گیر کاین سبز برگه آبخور شیر ابحر است
							چو دید ابحر کعب، شه را چنان گرفتار آن طفل شیرین زبان
							درر زبحرکه یابی شگفت نیست بیا ببین حدیثش تابحر در درر یابی