آشتی‌پذیر

در زبان فارسی، مفهومی عمیق و سازنده را در خود جای داده است. این واژه به معنای قابلیت و ظرفیت برای ایجاد صلح و سازش بین افراد، گروه‌ها یا حتی ملت‌ها به کار می‌رود. آشتی‌پذیر بودن، نشان‌دهنده آمادگی برای کنار گذاشتن اختلافات، بخشش و فراموشی کدورت‌ها و تلاش برای برقراری روابط حسنه و مبتنی بر احترام متقابل است. به عبارت دیگر، فرد یا نهادی که آشتی‌پذیر خوانده می‌شود، از انعطاف لازم برای درک دیدگاه‌های مختلف برخوردار بوده و تمایل دارد تا از طریق گفتگو و تعامل مثبت، به راه‌حل‌های مشترک و پایدار دست یابد.

در فرهنگ لغت فارسی، به عنوان صفتی ارزشمند و مطلوب شناخته شده است. در لغت‌نامه دهخدا، این واژه به معنای قابل صلح و لایق وفق تعریف شده است، که بر شایستگی و پتانسیل آن برای ایجاد توافق و همبستگی تأکید دارد. فرهنگ عمید نیز آشتی‌پذیر را به معنای قابل صلح و سازش و کسی که آماده برای آشتی کردن است توصیف می‌کند، که نشان‌دهنده اهمیت آمادگی و اراده فرد برای ایجاد صلح و رفع اختلافات است. این تعاریف نشان می‌دهند که نه تنها به معنای داشتن توانایی صلح، بلکه به معنای داشتن تمایل و اراده برای دستیابی به آن نیز هست.

بنابراین، با توجه به تعاریف لغوی و مفهوم کلی واژه، می‌توان گفت که به طور جامع به معنای قابلیت و آمادگی برای صلح و آشتی کردن است. این واژه، ارزشی والا در فرهنگ و ادبیات فارسی دارد و نشان‌دهنده اهمیت صلح، سازش و برقراری روابط حسنه در جامعه است. فردی که آشتی‌پذیر است، نه تنها برای خود، بلکه برای اطرافیان و جامعه نیز منشأ خیر و برکت خواهد بود و می‌تواند نقش مؤثری در کاهش تنش‌ها و ایجاد فضایی صلح‌آمیز و همبسته ایفا کند.

لغت نامه دهخدا

( آشتی پذیر ) آشتی پذیر. [ پ َ ] ( نف مرکب ) قابل صلح. لایق وفق.

فرهنگ عمید

( آشتی پذیر ) ۱. کسی که آماده برای آشتی کردن است.
۲. قابل صلح وسازش.

فرهنگ فارسی

( آشتی پذیر ) ( اسم ) قابل صلح لایق توافق.
قابل صلح

ویکی واژه

ویژگی آنکه پس از رنجش یا جنگ، دوستی یا صلح کند.
ویژگی دو امری که با هم سازش دارند و قابل تلفیق هستند. آشتی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خاص
خاص
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
نکس
نکس
مطاع
مطاع