اذالت

فرهنگ معین

(اِ لَ ) [ ع. اذالة ] (مص م. ) فروهشتن دامان، دراز کردن دامن.

فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) در عروض، زیاد کردن الف در وتد مجموع که در آخر رکن باشد، چنان که متفاعلن، متفاعلان و فاعلن، فاعلان و مستفعلن، مستفعلان شود.
۲. [قدیمی] خوار و رام کردن: اذالت اعدا.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - صاحب دامان گردانیدن فروهشتن دامان و جز آن. ۲ - زیاد کردن ساکنی بر وتد آخر جزو و آن در مستفعلن مستفعن باشد. یا اذالت کسی. خوار و سبک داشتن او را و پروای وی نکردن خوار کردن.

ویکی واژه

فروهشتن دامان، دراز کردن دامن.

جمله سازی با اذالت

💡 فارحم سقامی یاذالترحم وشف غرامی یا ذالتفضل