اگزیستانسیالیسم یا هستیگرایی یا باور به اصالت وجود اصطلاحیه که به کارهای فیلسوف های مشخصی اشاره دارد و بطور کلی اگزیستانسیالیسم اعتراضی است به دانستن علیه کوشش هایی که انسان ها ناگزیر در چنگ آنها گرفتار شدهاند و یا میشه گف اگزیستانسیالیسم اعتراض می کند به اینکه مردم مجبورن برای زندگی بهتر تلاش و کوشش کنند.

اگزیستانسیالیست
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جملاتی از کلمه اگزیستانسیالیست
ژانر پوچگرایی از ادبیات نوگرای اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ و در تقابل با ادبیات ویکتوریایی که درست قبل از این دوره سرآمد بود، رشد کرد، و تحتتأثیر جنبشهای اگزیستانسیالیستی و نیهیلیستی در فلسفه، و جنبشهای دادائیستی و سوررئالیستی در هنر بود. تأثیرات فلسفی اگزیستانسیالیسم و نیهیلیسم بر داستانهای پوچگرا نتیجه سرخوردگی پس از جنگ بود.
مکتب فکری اگزیستانسیالیست تنهایی را ذات انسان بودن میداند، هر انسانی به تنهایی وارد جهانی میشود، زندگی را به عنوان یک فرد جداگانه سر میکند و در نهایت تنها میمیرد.
با وجود برچسبهایی که اغلب فلاسفه هم عصر وی به او زدهاند، کامو اگزیستانسیالیست نیست. در مصاحبهای در سال ۱۹۴۵ کامو هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب میکند و میگوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بودهایم که چرا نام ما را پهلوی هم میگذارند.»
برخی از فیلسوفان، مانند ساتر، به یک تنهایی معرفتی اعتقاد دارند که در آن تنهایی بخشی اساسی از شرط انسانی است؛ زیرا پارادوکسی بین آگاهی مردم که آرزوی معنا در زندگی دارند و انزوا و هیچ چیز جهان نیست. در مقابل، دیگر متفکران اگزیستانسیالیست استدلال میکنند که ممکن است گفته شود که انسان به هنگام برقراری ارتباط و ایجاد، بهطور فعال یکدیگر و جهان را درگیر میکند و تنهایی صرفاً احساس قطع شدن از این روند است.
ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده اگزیستانسیالیست مارکسیست برنده جایزه نوبل ادبیات، محاکمه را لینچکردن٬ ساحرهگیری و اوتو دافه خواند.