زاغچه

لغت نامه دهخدا

زاغچه. [ چ ِ ] ( اِ مصغر ) نوعی از کلاغ کوچک است. ( از ناظم الاطباء ). نوعی از غراب است و از غراب الزرع کوچکتر و منقار و پای آن سرخ است. و خواص آن مثل خواص غراب الزرع است. ( فرهنگ نظام ). و رجوع به زاغ، زاغچ، زاغی، زاغ دشتی، غراب الزیتون، غراب الزرع شود.

فرهنگ معین

(چِ ) (اِمصغ. ) پرنده ای است از راستة کلاغ ها، کمی کوچک تر از کلاغ با پاهایی داراز و قوی.

فرهنگ عمید

پرنده ای از خانوادۀ کلاغ با پاها و منقار زرد که کمی از زاغ کوچک تر است.

فرهنگ فارسی

نوعی اززاغ که نوک منقارزردوپاهای زرددارد
( اسم ) پرندهایست از راسته سبکبالان جزو دسته دراز منقاران از خانواده کلاغها جثهاش از کلاغ کوچکتر و تقریبا به اندازه کبوتر است ولی پاهایش درازتر و قویتر از کبوتر و قرمز رنگ است و نوکش نیز طویلتر و قویتر از کبوتر و سرخ رنگ است زاغج زاغچ زاغچه.
نوعی از کلاغ کوچک است نوعی از غراب است و از غراب الزرع کوچکتر و منقار و پای آن سرخ است

جمله سازی با زاغچه

💡 نارونی بود به هندوستان زاغچه‌ای داشت در آن آشیان

💡 زاغچه گردید گرفتارشان خواست شود پیرو رفتارشان

💡 زاغچه کس ننشستم به بام باد به گوشم نرسانده پیام

💡 شد رف و درگاه و طاق و طاقچه پر دف و سرنا و زاغ و زاغچه‌

طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز