روزنامه نویس

لغت نامه دهخدا

روزنامه نویس. [ م َ / م ِ ن ِ ] ( نف مرکب ) روزنامه نویسنده. ( فرهنگ فارسی معین ). آنکه مباشر عمل روزنامه است و اخبار روزنامه را می نویسد. ( ناظم الاطباء ). کسی که مقالات یا اخبار روزنامه را تهیه میکند. ( فرهنگ فارسی معین ). روزنامه نگار. رجوع به روزنامه نگار شود.

فرهنگ معین

( ~. نِ ) (حامص. ) کسی که مقالات یا اخبار روزنامه را تهیه می کند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که مقالات یا اخبار روزنامه را تهیه کند.
روزنامه نویسنده. آنکه مباشر عمل روزنامه است و اخبار روزنامه را می نویسد.

ویکی واژه

کسی که مقالات یا اخبار روزنامه را تهیه می‌کند.

جمله سازی با روزنامه نویس

تحصیلات مقدماتی را در نجف آباد، و صرف و نحو عربی و فقه اسلامی و فلسفه را در اصفهان، مدرسه جده بزرگ آموخت. دارای هوش و حافظهٔ فوق‌العاده‌ای بود. زیاد می‌خواند، هرچه را می‌خواند به خاطر می‌سپرد و به‌موقع استفاده می‌کرد. این هم دلیل دیگری بود برای موفقیت در کار روزنامه نویسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فان
فان
متعاقبا
متعاقبا
موزون
موزون
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر