ذی حق

ذی‌حق صفت یا ترکیبی است که به کسی گفته می‌شود که دارای حق، سهم یا حقوق قانونی و شرعی باشد. این واژه در متون دینی، فقهی و حقوقی برای اشاره به فردی به‌کار می‌رود که حق مشخصی برای دریافت، درخواست یا تصرف چیزی دارد.

در فقه و قوانین اسلامی، ذی‌حق معمولاً به وارث، طلبکار، یا کسی که در امور مالی و حقوقی حقی دارد، اطلاق می‌شود. این اصطلاح کمک می‌کند تا فردی که مستحق چیزی است، مشخص شود و ادعای او مشروع و معتبر شمرده شود.

به طور کلی، ذی‌حق نشان‌دهنده وضعیت قانونی یا اخلاقی فردی است که حق مشخصی بر چیزی دارد. این واژه در بحث عدالت، ارث، مالکیت و مسئولیت‌ها اهمیت دارد و درک آن برای فهم متون حقوقی و دینی ضروری است.

لغت نامه دهخدا

ذی حق. [ ح َق ق ] ( ع ص مرکب ) صاحب حق. سزاوار. محق ِ. || برحق. مقابل مبطل: ذی حق بودن در ادعائی یا نبودن.

فرهنگ معین

(حَ قّ ) [ ع. ] (ص مر. ) دارندة حق، برحق.

فرهنگ عمید

صاحب حق، دارای حق، سزاوار.

فرهنگ فارسی

۱- صاحب حق مستحق ۲- بر حق مقابل مبطل.
صاحب حق. سزاوار.
صاحب حق، دارای حق

ویکی واژه

دارندة حق، برح

جمله سازی با ذی حق

قوله صلی اللَّه علیه و آله و سلّم حین نزلت آیة المواریث: «ألا ان اللَّه سبحانه قد اعطی کل ذی حق حقه، ألا لا وصیة لوارث»
به حکم این مقدمات بعضی از روندگان راه طریقت و سالکان عالم حقیقت که ازین دولت صاحب نصاب بودند و درین طریق بر جاده صواب بر قضیه «ان لکل شئیء زکوه» و مقتضای «ادوا لکل ذی حق حقه» در ذمت کرم خویش واجب شناختند حق به مستحق رسانیدن و از سرچشمه آب حیات معرفت تشنگان بادیه طلب را شربتی چشانیدن تا درد ایشان بر درد و شوق بر شوق و تشنگی بر تشنگی بیفزاید.
ز حق دارد وفا در حکم مطلق بحق هر چه ذی حق است از حق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال درخت فال درخت فال زندگی فال زندگی فال تاروت فال تاروت