دیان، نامی است که هم به پسران و هم به دختران اطلاق میشود و در زبانهای عربی و فرانسوی نیز کاربرد دارد. این واژه به معنای قاضی، داور و حاکم است و به نوعی به مفهوم پاداشدهنده نیز اشاره دارد. در متون مذهبی و قرآنی، دیان به عنوان یکی از اسما الهی شناخته میشود و به قدرت و فرمانروایی خداوند اشاره دارد. در زبان اوستا نیز، واژه dayān به معنای فرمانده آمده است. این نام بهطور کلی نماد عدالت و قضاوت است و نشاندهنده شخصیتی است که به حق و عدل اهمیت میدهد. دیان در زندگی روزمره نیز میتواند به افرادی اطلاق شود که در تصمیمگیریها و قضاوتها انصاف را رعایت میکنند. این مفهوم در جوامع مختلف به عنوان یک ارزش مهم مطرح است و میتواند به عنوان یک ویژگی مثبت در افراد شناخته شود. بر این اساس، دیان نه تنها یک نام است، بلکه نمایانگر مسئولیت و تعهد به اصول اخلاقی و عدل در زندگی انسانهاست.
ديان
لغت نامه دهخدا
آن را تو گزیدی که خدایش نگزیده ست
بر خلق ندانی تو به از خالق دیان.ناصرخسرو.یا من آن پیل غریوان در ابرهه ام
که سوی کعبه دیان شدنم نگذارند.خاقانی.این بهانه بود کان دیان فرد
از نیاز آن بر دل شه سرد کرد.مولوی.صدهزاران عاقل اندر وقت درد
جمله نالان پیش آن دیان فرد.مولوی.|| ( ص، اِ ) حاکم و قاضی. ( منتهی الارب ): کان علی بن ابی طالب دیان هذه الامة بعد نبیها؛ ای قاضیها و حاکمها. و شاعر عرب در خطاب به محمد ( ص ) گوید: یا سیدالناس و دیان العرب. ( از لسان العرب ).حاکم سائس. ( از اقرب الموارد ). || حساب کننده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( غیاث ). || پاداش دهنده که ضایع نسازد عملی را بلکه پاداش دهد به هر خیر و شر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). پاداش دهنده. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) ( غیاث ).
دیان. [ دُی ْ یا ] ( ع اِ ) ج ِ دائن. رجوع به دائن شود.
دیان. [ دَی ْ یا ] ( اِخ ) ابن فطن الحارثی از شرفاء عرب است. ( از لسان العرب ).
دیان. ( ع مص ) مداینة. پاداش و جزا دادن. ( از لسان العرب ).
دیان. ( اِخ ) معبد دیانا یا معبد آرتیمس. معبد مشهور دیانا در شهر «افسوس » که یکی از عجایب سبعه محسوب بود. این معبد ( در حدود 550 ق. م. ) برای آرتیمس ساخته شد. درشب تولد اسکندر مقدونی یکی از اهالی افسوس بنام «هروشراتوس » آن را آتش زد ( 356 ق. م. ) تجدید بنای آن پیش از فتح افسوس ( 334 ق. م. ) بدست اسکندر مقدونی صورت گرفت. پس از استیلای رومیان ( 633 ق. م. ) بر شهر معبد«آرتیمس » معبد دیانا خوانده شد. در ( 262 م. ) که گوتها شهر را تاراج کردند معبد ویران گردید. هشت ستون از ستونهای مرمر آن برنگ تیره سبز در ساختن ایاصوفیه در قسطنطنیه بکار رفت و بوسیله کاوشهائیکه از 1866م. ببعد در ویرانه های آن بعمل آمد نقشه آن معلوم گردیدو در کاوشهای سال 1954 م. بقایای مهمی از دوره روم و بیزانس بدست آمد. ( از دائرة المعارف فارسی ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پاداش دهنده.
۳. حاکم، قاضی.
۴. سائس.
۵. قهار، چیره.
فرهنگ فارسی
به حساب رسنده، محاسب، پاداش دهنده، حاکم، قهار
( صفت ) ۱ - قاضی داور. ۲ - سائس حاکم. ۳ - قهار جبار. ۴ - بحساب رسنده محاسب. ۵ - پادش دهنده. ۶ - یکی از اسمای الهی است.
جمع دائن.
فرهنگ اسم ها
معنی: قاضی، داور، حاکم، پاداش دهنده، یکی از اسما الهی، فرمانده، ( در اوستا، dayān ) به معنی فرمانده، دیانا
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
ویکی واژه
پاداش - دهنده، به حساب رسنده.