دفتردار
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
مدیر یا صاحب دفترخانه.
جمله سازی با دفتردار
در همان سال سمت کدخدای صدر عالی به نظارت مُلکیّه و یک سال بعد به نظارت داخلیه، دفترداری به نظارت مالیّه تبدیل شد و با این گونه اصلاحات، باب عالی شکل دیگری یافت. به این ترتیب، رجال بزرگ سابق از قبیل کَهْیابیگ (رئیس اصناف) و رئیسالکُتّاب و چاووشباشی که ملتزم رکاب وزیر اعظم بودند به القاب ناظران داخلیّه و خارجیّه و مالیّه ملقّب و همگی از رجال مسئول دولت شدند.
۱۸۹۴: با مشورت آقای انگلیش،[پ] استاد گرامر انگلیسی در مدرسه هیچین و دفتردار اتحادیه در فاصله سالهای ۱۸۹۴ تا ۱۸۹۸، طرحی برای کنترل امور اتحادیه توسط یک شورا ارائه شد. طرح اولیه، آن اندازه توسعه یافته و بهبود یافته بود که مبنایی شد برای اداره اتحادیه فوتبال هارتفوردشیر تا به امروز.
در اوایل دهه ۱۸۸۰، ۲۰ باشگاه در هارتفوردشیر فعالیت میکردند و با توجه به رشد علاقه، دفتردار باشگاه سنت البنز، آقای کوک،[ب] جلسهای را در سال ۱۸۸۵ برگزار کرد که قرار شد در دفتر مرکزی اتحادیه فوتبال برگزار شود که آن زمان در خیابان ۵۱ های هوبرن در مرکز لندن قرار داشت، اما در بدو ورود متوجه شدند که دفتر بستهاست. میخانه فارینگدون در همان نزدیکی، مکان جایگزین برای جلسه شد.