ناظر پرش
ویکی واژه
جمله سازی با ناظر پرش
به هم منظور و ناظر گرم گفتار چنین تا طرف آن فرخنده گلزار
اگر دیده در مهر و مه ناظر است غرض چیست او را از این، ظاهر است
درو بهیبت نازل نوایب گیتی درو بعبرت ناظر کواکب گردون
ایا به پای تو یازان فلک به دست لطف و یا به سوی تو ناظر قضا به عین رضا
ما نه مستیم به تنها که یکی در همه شهر ناظری نیست که با چشم تو هشیار بماند