بیوگی

لغت نامه دهخدا

بیوگی. [ وَ / وِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی بیوه. بی زنی و بی شوهری. ( ناظم الاطباء ). ثیوبة. ( منتهی الارب ). و رجوع به ثیوبة شود.

فرهنگ عمید

بیوه بودن.

فرهنگ فارسی

بیشوهری بیزنی.

فرهنگستان زبان و ادب

{widowhood} [مطالعات زنان] 1.دوره ای که در آن یک زن بیوه می ماند 2. وضعیت بیوه بودن

جمله سازی با بیوگی

💡 از کربت غربتش درون ریش وز محنت بیوگی غم اندیش

💡 می‌خورد بیوگی و اسیری مرا به گوش اما به راستی نمی‌افتاد باورم

حریص یعنی چه؟
حریص یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز