خامه ٔ تصویر

لغت نامه دهخدا

خامه تصویر. [ م َ / م ِ ی ِ ت َص ْ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خامه ای که بدان تصویر کشند و آن را در هندوستان از موی دم موش خرما بندند و با لفظ بستن آید و از موی سمور نیز سازند. ( از آنندراج ) :
از هوس هردم برنگی جلوه آرا می شویم
از پر طاوس گویا خامه ٔتصویر ماست.صائب ( از آنندراج ).نیستم بی چشم تر گویی که نقاش قضا
بسته از مژگان خونی خامه تصویر من.مفید بلخی ( از آنندراج ).رجوع بخامه مو شود.

فرهنگ فارسی

خامه یی که بدان تصویر کشند و آنرا در هندوستان از موی دم موش خرما بندند و با لفظ بستن آید و از موی سمور نیز سازند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم