نگفتنی

لغت نامه دهخدا

نگفتنی. [ ن َ گ ُ ت َ ] ( ص لیاقت ) غیرقابل گفتن. مقابل گفتنی: سخن از دو نوع است یکی نادانستنی و نگفتنی. ( منتخب قابوسنامه ص 46 ). || راز. سِرّ:
گفتا نگفتنی است سخن ورچه محرمی
درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش.حافظ.

فرهنگ فارسی

غیر قابل گفتن. مقابل گفتنی. یا راز. سر.

جمله سازی با نگفتنی

حال از آن ماه مهربان ننهفت گفتنی و نگفتنی همه گفت
بیدل نگفتنی است حدیث جهان رنگ صد بار بیش گفتم از این بیشتر مپرس
بهوش باش که حرف نگفتنی بجهد نه هر سخن که بخاطر رسد توان گفتن
سرّ دل من دُرِّ نَسُفته است این حرف نگفتنی نگفته است
نصیحتی ز صبا گوش کرده ام که مپرس نگفتنی است حدیثی که گفتنی دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشقی فال عشقی فال سنجش فال سنجش