خدای پرستیدن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خدای پرستیدن
چو از گردش او نیابی رها پرستیدن او نیارد بها
گفتمش خواهم پرستیدن تو را گفت بیرون رو ز فکر کفر ودین
بدان تا تو با بزم باشی و سور مگرد از پرستیدن شاه دور
بت بود غیر دوست در ره عشق بت پرستیدن از تو لایق نیست
از پرستیدن آن شاه که دست ودل اوست جود را پشت و پناه و امن را یسر یسار
هرچند پرستیدن بت عیب عظیم است در مذهب معشوقه پرستان چه تفاوت؟
در عالم عشق تو نه کفر است و نه اسلام عشاق تو فارغ ز پرستیدن اصنام
شهره شد کز بت پرستیدن نزاری توبه کرد وآن خلاف استغفرالله ترهاتی دیگرست