ناغافل

لغت نامه دهخدا

ناغافل.[ ف ِ ] ( ق مرکب ) در تداول عوام ، ناگهان. بی خبر. غفلة. بغتة. بناگاه. بی مقدمه : ناغافل به سراغ من آمد.

فرهنگ معین

(فِ ) [ فا - ع . ] (ص . ) ۱ - ناآگاه ، بی خبر. ۲ - (عا. ) ناگهان ، بی خبر.

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - آنکه غافل نیست آگاه باخبر مقابل غافل .۲ - ناگهان بیخبر:[ ناغافل تیر باو اصابت کرد.]

ویکی واژه

ناآگاه، بی خبر.
ناگهان، بی خبر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم