بالغه

لغت نامه دهخدا

( بالغة ) بالغة. [ ل ِ غ َ ] ( ع ص ) تأنیث بالغ. بجای زنان رسیده. ( مهذب الاسماء ). کامله. ( غیاث اللغات ). جاریة بالغة؛ دختر بحد بلوغ رسیده.
- حجة بالغة ؛ دلیل تمام و کامل : قل فلله الحجة البالغة. ( قرآن 149/6 )؛ بگو پس مر خدا راست حجت بالغ یعنی دلیل تمام. و یری ان الموهبته لدیه فیهما سابغة والحجة علیه باعتقاد المصلحة بهما معابالغة. ( از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299 ).
- حکمة بالغة ؛ حکمت کامل : حکمة بالغة فما تغن النذر. ( قرآن 5/54 )؛ حکمتی است کامل پس سود ندهد بیم دادن.
- حکمت بالغه الهی ؛ حکمت کامل خدایی. رجوع به حکمة بالغة شود.

فرهنگ فارسی

بجای زنان رسیدن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
بلغ (۷۷ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی فال تک نیت فال تک نیت